لمس شفابخش
لمس شفابخش
يك تكنيك شفابخشي است كه درآن دستان درمانگر چند اينچ بالاتر از سطح بدن بيمار حركت مي كند (عليرغم نام آن ، دستان درمانگر با بدن تماس ندارد (گرچه برخي درمانگرها ، تماس را هم به درمان اضافه مي كنند). اعتقاد بر اين است كه با انجام لمس شفابخش، انسدادهاي انرژي برطرف شده، سلامت و بهبودي حاصل مي شود.
تراپوتيك تاچ از عناصر ساير رشته هاي درماني كه از بين آنها مي توان به آيورودا،طب سنتي چين و تمرينات Dolares مذهبي شفا با دست اشاره كرد تركيب شده است. ، اين رشته براي اولين باراوايل دهه 1970 توسط چندين درمانگر و پروفسور پرستاري دانشگاه نيويورك و نويسنده Dura Kunz و.,, KringerPhd,RN كتاب در مورد حوزه انرژي انسان و لمس درماني پايه گذاري شد.
ايده حوزه انرژي بدن يا انرژي حياتي، جديد نيست.در آيورودا از آن با عنوان" پرانا" و در طب سنتي چين به عنوان "چی" ذكر شده است.ولي در غرب ، لمس شفابخش هنوز با مخالفتهائی روبروست.
ساده ترين تعريف از لمس شفابخش (TT) اين است :
استفاده از دستها بر روی بدن يا نزديک آن به منظور کمک به شفا . درمانگر کاملاً در حالت مراقبه روی نيت کمک يا شفا تمرکز می کند. لمس شفا بخش تعبيری است از يک تجربه شفای قديمی در عصر حاضر."
درمانگر به عنوان يک حمايت کننده سيستم انرژی انسان عمل می کند تا زمانی که سيستم ايمنی شخص دريافت کننده به قدر کافی قوی و غالب شود .
لمس شفابخش می تواند توسط متخصصين سلامتی و یا افراد معمولی که می خواهند به روند شفا کمک کنند ، به گونه ای مؤثر انجام شود .
خصوصيات ديگری که يک درمانگر لازم است داشته باشد از اين قرارند :
• محبت همراه با درک و قدرت پذيرش متعادل نسبت به احتياجات ناگفته و اغلب نامشخص دريافت کننده .
• انضباط در هماهنگی خود با پيامهايی که آگاهی شهودی می رسد .
• توانايی تشخيص حد و مرزهای خود .
درمانگر در طول درمان نيروها و منابع خود را تخليه نمی کند بلکه کانالی است برای هدايت انرژی حيات يا قدرت بالاتر . اگر درمانگر احساس کند که تخليه شده است نشانه معتبری است از اين که او به منبع انرژی بالاتری وصل نيست ، بلکه از قدرت خود استفاده کرده است .
درمانگر لمس شفا بخش باید چه دوره ها و آموزشهایی را طی نماید؟
لمس شفا بخش توسط کورز (Kurz) و کروگر (Kruger) بوجود آمد و مؤسسه ای که از آنها حمايت می کند مؤسسه پرستاران شفا دهنده حرفه ای است . اين مؤسسه يک روند چند مرحله ای را تدارک ديده که شامل مراحل ابتدايی ، متوسطه و پيشرفته است . تمرکز بر روی تمرين و احساس است. انجمن پرستاران شفا دهنده گواهينامه ندارد و عقيده دارند که هر کسی می تواند لمس درمانی را انجام دهد .
اعضای انجمن پرستاران کل گرا (Holistic ) نیز از لمس درمانی استفاده می کنند اما از آن به عنوان شفای با دست نام می برند. دریافت گواهينامه درمانگر معتبر شفای با دست از طريق انجمن پرستاری کل گرا اين گونه است :
هدف از اعطای گواهينامه کارورز لمس درمانی اين است که تجربيات فردی بصورت مستند جمع آوری شود ، کارورزی شايسته و مجرب مبتنی بر يک برنامه آموزشی مورد قدردانی قرار گيرد ، کارورز جديد شناخته و صلاحيت او معلوم شود و با رسميت بخشيدن به اين اقدام آموزشی بتوان با مردم ارتباط بر قرار کرد. اين گواهينامه اطمينان می دهد که متقاضی به درجه ای از مهارت و رشد فردی دست يافته که با همکاران ديگر خود در يک سطح تخصصی قرار دارد.
در طول يک درمان چه اتفاقی می افتد ؟
• بيمار به راحتی می نشيند يا دراز می کشد.
• جلسه در پنج مرحله انجام می شود .
1- تمرکز يافتن : درمانگر شروع به حس کردن ميدان انرژی خودش می کند ، با کشيدن نفس های عميق و تجسم و ريلکس کردن
2- مشخص کردن ميدان انرژی :کارورز می تواند ميدان انرژی دريافت کننده را بدون قضاوت يا ابراز عقايدی که از قبل شکل گرفته احساس کند ونقاطی را که میزان انرژی بالا ويا پائينی دارد تعيين می کند .
3- آرام و هموارنمودن ميدان انرژی : دستها را 3 تا 15 سانتيمتر بالای پوست دريافت کننده قرار می دهد که محل لايه اتری ميدان انرژی است. دستها دراز و کف دست صاف است و هر جا به نظر می رسد مشکلی وجود دارد ، آن را به پائين برده و از محل مورد نظر دور کرده و پاک می کند . مقصود از اين حرکت رها کردن انرژی راکد و به جريان درآوردن طبيعی آن است .
4- تنظيم و انتقال انرژی : دستها بدون حرکت و ساکن برای 3 تا 5 دقيقه مستقيماً روی محلهای انتخاب شده بدن نگهداشته می شوند تا اجازه دهند که انرژی منتقل يا تنظيم شود .هدف اين است که تعادل و هماهنگی به مناطقی از ميدان که بسته شده يا فشرده شده آورده شود .معمولاً درمانگر می تواند درک نماید که چه موقع اين انتقال انجام گرفته زيرا تغييراتی در احساس کردن رخ می دهد ( بطور مثال دستها که قبلاً سرد بودند حالا گرم هستند يا بر عکس اين حالت ، ويا قلقلک می شوند يا ارتعاش احساس می شود )
5- آرام کردن و تنظيم کردن : ممکن است چندين بار انجام شود تا وقتی که احساس تعادل و تقارن در ميدان انرژی شخص دريافت کننده و آرام و عمیق شدن تنفس و يا علامتهای ديگر آرامش نمايان می شود .
• يک احساس گرما يا ارتعاش مطبوع ممکن است توسط دريافت کننده تجربه شود
• يک استراحت يا مدتی سکوت بايد در ادامه کار باشد تا اجازه دهد که تغيير در ميدان انرژی در ميان لايه ها بصورت کامل انجام شود
• يک درمان کلی 15 تا 20 دقيقه طول می کشد .
لمس درمانی برای درمان يا بهبودی چه ناراحتيهايی مؤثر است ؟
• تمام بيماريها می توانند سود ببرند (درمان علايم بيماری يا بهبود سلامتی )
• کاهش ترس و نگرانی
• کاهش یا از بین بردن درد ( دردهای مزمن و دردهای پس از عمل جراحی ، سردرد ، دردهای بخش پائين پشت و درد دوران قاعدگی )
• کنترل بی نظمی های ضربان قلب
• از بين بردن اضطراب در حاملگی
• کمک به درمان ورم مفاصل
• کنترل حالت تهوع در بيماران سرطانی
• کاهش اضطراب در کودکان
• کنترل فشار خون
• کمک به درمان سرطان سينه
• کاهش افسردگی ( سرزندگی را زياد می کند، از نظر روانی روحيه را بالا می برد و انجام فعاليت روزانه را آسانتر می کند )
• در حاملگی ( آرامش را زياد می کند ، خواب را افزايش می دهد ، ناراحتی را کم می کند ، در زايمان کمک می کند )
• برای نوزادان ( کج خلقی را کاهش می دهد ، خواب را زياد می کند)
• رخوت و سستی ، خستگی زياد ( انرژی را زياد می کند)
تاريخچه لمس درمانی چیست ؟
لمس درمانی را خانم دورا کانز (Dora Kunz) بنيان نهاد. وی اين تکنيک را از روش قديمی گذاشتن دستها روی بدن ، « انتقال انرژی » و شفاگر درونی ، دکتر دلورس کريگر (Delores Korieger) بر گرفت . در سال 1972 دکتر کريگر آموزش اين رشته را به عنوان قسمتی از برنامه فارغ التحصيلی پرستاری دانشگاه نيويورک آغاز کرد .سازمانی که درمانگران لمس درمانی را حمايت می کند ، اتحاديه شفاگران حرفه ای است .
از آنجا که دکتر کريگر لمس درمانی را بوجود آورد ، چارچوب اصول کاری آن را بر مبنای اصول پرستاری راجر (Roger) ، ميدان کوآنتوم و نظريه سيستمها قرار داد . از ديد گاه راجر ، لمس شفا بخش مثالی است از چگونگی کاری که حرفه ايها برای تقويت يکپارچگی و کمال انسان و ميدانهای زيست محيطی او انجام می دهند تا بیمار به سلامتی مطلوب برسد . (Boston,1996)
چه تحقيقات ، مطالعات و تفسيرهايی در ارتباط با لمس شفا بخش وجود دارد ؟
نظرات موافق :
از سال 1975 مقالات تحقيقی متعددی وجود دارد که از لمس درمانی حمايت می کنند. ايستر (Easter) با مرور تحقيقاتی که در مورد لمس درمانی انجام شده با استفاده از روشهای مخصوصی اين سؤال را مورد تجسس قرار داد که « وضعيت توسعه پژوهش درباره لمس درمانی چگونه است ؟ » و گزارشهای اوليه اين پژوهش را در 23 مقاله درج شده در 14 روزنامه معتبر تجزيه و تحليل کرد که يافته های بدست آمده نظر مثبتی به لمس درمانی نشان می دهند .
تمام تحقيقات به اين نکته اشاره می کنند که توجه و مطالعه بيشتری در اين مورد بايد صورت گيرد . روشهای تحقيقی بکار رفته رضايت بخش هستند اما در صورتی که روش شناسی دقيقتری بکار رود همکاری علمی بيشتری را با مطبوعات و محافل علمی در زمينه لمس درمانی ترغيب می کنند .
اولين مطالعات در مورد اثر مثبت لمس درمانی ، توسط کريگر در سال 1975 و 1976 منتشر شد . اين تحقيق نشان داد که رشد قابل توجهی در میزان پايه هموگلوبين متوسط از يک گروه بيمار که لمس درمانی شده بودند در مقايسه با ( گروه کنترل ) ديده شد.
کویين (QUINN) در سال 1982 دریافت بيمارانی که تحت لمس درمانی قرار می گيرند نگرانی کمتری در مقايسه با گروهی که تصور میکنند بيمار هستند و داروهای بی اثرPlacebo)) مصرف می کنند ، دارند .
للر و زدک (Bzdek,Leller) در سال 1968 متوجه شدند بيمارانی که لمس شفابخش دريافت می کنند سردردشان به میزان75% کمتر شده است در حاليکه گروه کنترل با لمس شفابخش کاذب فقط 37% کاهش درد نشان داده بودند.
ویرث,(Wirth)در سال 1991 نقش لمس شفابخش را در شفای زخمها مورد رسيدگی قرار داد ، گروه مورد مطالعه زخمهايی داشتند که بعد از 8 روز استفاده از لمس شفابخش 10 مرتبه کوچکتر از زخمهای گروه کنترل شده بود . درانتهای دوره درمان ، زخمهاي تمام بيماران در گروه لمس شفابخش، کاملاً جذب شده بود در صورتی که زخم هيچ فردی در گروه کنترل بهبود نیافته بود .
ديلی (Daley) در سال 1997 بيماران پوستی را که از لمس درمانی استفاده کرده بودند در پنج بررسی مورد مطالعه قرار داد . از مطالعه سوابق این بيماران معلوم شد که زخمها از نظر آماری بطور قابل توجهی در دو بررسی اول بهبود پيدا کرده بودند اما در سير مطالعه بعدی، لمس شفابخش بی اثر و يا با تأثيرات بر عکس گزارش شده بود . اگر چه که اين نتايج از جنبه آماری مطلوب نيستند، اما نتايج قابل توجه حاصل از دو تجربه اوليه پرستارهای بالينی را تشويق می نماید تا برای بيمارانی که پوستهای مجروح دارند از يک روش درمانی غير تهاجمی مشابه استفاده کنند.
نظر مخالف :
رزا و همکاران (Rosa-1998) اظهار می دارند که اگر چه طرفداران لمس درمانی مدعی پژوهشهای معتبر بسياری در اين زمينه هستند ، اما تعداد کمی از اين پژوهشها درست طراحی و کنترل شده اند .روش ، اعتبار و اهميت بيشتر اين پژوهشها زير سؤال است . بيست و يک کارورز لمس درمانی نتوانستند ( ميدان انرژی ) پژوهشگران را پيدا کنند . نا توانی آنها در اثبات پايه ای ترين ادعای لمس درمانی می تواند گواه انکار ناپذيری بر اين با شد که ادعای اين تکنيک بی اساس است و استفاده بيشتر حرفه ای از آن توجيهی ندارد.
مولونی (Mulloney) و ولز فدرمن (Wells Federman) در سال 1996 هشداردادند که بکار بردن لمس درمانی در آن دسته از بيماران روانی که مورد تجاوز جسمی قرار گرفته اند می تواند مشکل آفرين باشد. اين بيماران نسبت به تماس انسان حساس هستند و ممکن است احساس تهديد و ناراحتی کنند.
پک (Peck-1997) لمس درمانی و آرامش پيشرونده ماهيچه ای (PMR) را برای کاهش درد در سالخوردگان مبتلا به ورم تخريبی مفاصل ارزيابی کرد . درد و ناراحتی در اثر PMR کاهش بيشتری يافته بود تا در اثر لمس درمانی . اما پک پيشنهاد کرد که برای کاهش درد و ناراحتی هر دوی اين تکنيکها بايد با هم مورد استفاده قرار گيرند .