طب سنتی ایران

 

طبّ سنّتي ايران بيانگر حقايقي است از آثار علم طبّ در مشرق زمين و بخصوص تحقيقي است دربارة آثار داروئي گياهان بومي سرزمين ايران. نقل و دستورالعمل هاي طبّي از حكماي قديم دربارة امراض سخت و اجراي تركيبات داروئي در خصوص نارسائي هاي جسمي مبتني بر اصول اعتقادي قدما در ارتباط بين نفوس انساني و آثار امواج فلكي و فوق كيهاني و همچنين اثرات ستارگان در كيفيت و چگونگي شكل گيري نطفه در رحم در زمان انعقاد و بالاخره اثبات تأثيرات فلكي و قرارگرفتن اجرام سماوي در اوضاع نجومي نسبت به زمين و تأثيرات آنها در امر ايجاد وقايعي طبيعي مثل زلزله، سيل، طوفان وغيره. از اين گذشته در اين كتاب بر اساس اوضاع فلكي از سال تأليف كتاب وقايع اجتماعي و سياسي و اتّفاقات طبيعي تا سي سال بعد پيش بيني شده است. كتاب طب سنتي ايران دائره المعارفي است در طب، نجوم و علوم غريبه كه محقّقان را به توانائي هاي مخفي در طبيعت و رابطه آنها با انسان راهنمائي مي كند.

 

در دنیای کنونی ودر فرهنگها وملل مختلف مکاتب طبی گوناگونی را می توان یافت . از این جمله ‍، پزشکی نوین یا طب تجربی که نام دیگرش آلئوپاتی است می باشد که از همه فراگیرترشده بطوریکه اکثر دانشگاههای پزشکی جهان این روش طبی را به دانشجویان می آموزند .خاستگاه این طب از قاره اروپا بود . در این سوی دنیا در چین طب سوزنی ، در هند طب آیوروودا ( شفای کوانتومی ) ودر ایران طب سنتی ایرانی ویابقول برخی طب یونانی را می توان یافت .آنچه که ما راجع به آن می خواهیم صحبت کنیم همین مورد آخر یعنی طب سنتی ایرانی ویا همان طب مزاجی است که پزشکی نوین نیز چنانچه در ادامه بیان خواهد شد در بسیاری از موارد از این طب الهام گرفت وروبه پیشرفت نهاد .

 در دنیای کنونی ودر فرهنگها وملل مختلف مکاتب طبی گوناگونی را می توان یافت . از این جمله ‍، پزشکی نوین یا طب تجربی که نام دیگرش آلئوپاتی است می باشد که از همه فراگیرترشده بطوریکه اکثر دانشگاههای پزشکی جهان این روش طبی را به دانشجویان می آموزند .خاستگاه این طب از قاره اروپا بود . در این سوی دنیا در چین طب سوزنی ، در هند طب آیوروودا ( شفای کوانتومی ) ودر ایران طب سنتی ایرانی ویابقول برخی طب یونانی را می توان یافت .آنچه که ما راجع به آن می خواهیم صحبت کنیم همین مورد آخر یعنی طب سنتی ایرانی ویا همان طب مزاجی است که پزشکی نوین نیز چنانچه در ادامه بیان خواهد شد در بسیاری از موارد از این طب الهام گرفت وروبه پیشرفت نهاد .

طب ودرمان در تمدن بشری :

درباره این که اساساً علم طب چگونه آغاز شد اقوال گوناگونی بیان شده است . بعضی گویند در اعصار اولیه هرفردی که بیمار می شده اورا در کنار مسیر رفت وآمد مردم قرار می داده اند . آنگاه هر کسی که درمانی برای آن شخص یافته بوده ارائه می داده است .از میان این درمانها آن موردی که به معالجه بیمار ختم می شده را انتخاب می کرده اند وبر روی سنگ حک کرده ودر هیاکل خویش می آویختند .

نظریه دیگر این است که اساساً رحمت خدا چنین اقتضا می کند که اگر دردی می فرستد درمان را نیز بفرستد لذا می گویند سرآغاز طب را خداوند به انبیاء آموخت واز طریق انبیاء مسیر تکاملی طب به راه افتاد .

آغاز تارخچه پزشکی در ایران از دوره ای است که آریاییها در زادگاه اولیه خود به نام آریاویژ در حوالی خوارزم وپامیر جایی که ده ماه از سال سرد وتنها دوماه گرم بوده است زندگی می کردند واین شاید هفت هزار سال قبل از میلاد مسیح باشد .

نخستین پزشک آریایی به نام تریتا ( اترت ) نامیده شده که به منزله اسکلپیوس یونانیان وآسکولاپیوس رومیان است .چنانکه در وند یدادپرگرد 20بند 1-2 آمده است : زرتشت از اهورا مزدا پرسید : کیست در میان پرهیزگاران ، دانایان ، کامکاران ، توانگران ، رایومندان ، تهمتنان ، پیشدادیان ، نخستین کسی که ناخوشی را بازداشت ، مرگ را بازداشت ، زخم نیزه پران را بازداشت ، گرمای تب را از تن مردم بازداشت ؟ اهورامزدا در پاسخ فرمود : ای اسپیتمان زرتشت ، تریتا در میان پرهیزگاران ... پیشدادیان نخستین کسی است که ناخوشی را بازداشت ، مرگ را بازداشت ، زخم نیزه را بازداشت ، گرمای تب را ازتن مردم بازداشت .

همچنین از مندرجات کتابهای مختلف زبان پهلوی چنین برمی آید که نخستین پزشک آریایی در جراحی نیز دست داشته است به قول بندهش : " اهورا مزدا کاردی مرصع به تریتا بخشید تا با آن عمل جراحی را انجام دهد" . تریتا از خواص دارویی گیاهان مختلف نیز آگاهی کامل داشته وبه ویژه خود عصاره ی آنها را مهیا می ساخت . چنانکه در یسنای 9 بند 10آمده است :" سومین ناموری که گیاه هئوما را فشرد وعصاره آن را مهیا ساخت تریتا از خاندان سام بود ، آنکه صاحب دو پور دلیر یکی ارواخشیه ودیگری گرشاسب گردید" .

نام تریتا نه تنها در پزشکی ایران به جامانده است بلکه در هندوستان نیز نخستین پزشک آریایی شناخته شده واز این معلوم می شود تریتا هنگامی زیسته است که آریاییان هند وایران از هم جدانبوده اند وپزشکی دوقوم همجوار با یکدیگر وابسته بوده است .

پس از تریتا در سرزمین آریاویژ - زادگاه اولیه ی آریاییها - در حوالی خوارزم وپامیر درمکانی به نام ورایماکرت یک آریایی به نام یما ( جمشید ) موفق شد گروه مبتلایان به بیماریهای پوستی واستخوانی ودندانی وبسیاری از بیماران دیگر را از افراد سالم متمایز سازد ؛ چنانچه در وند یداد پرگرد 2بند 37 آمده است :" پس به آنجا (ورایماکرت ) نبرد نه یک کوژسینه ، نه یک کوژپشت ، نه یک سست اندام نه یک هاله ونه یک فریفتار ، نه کسی که دندانهایش بدترکیب ودرهم روییده (ویمیتودنتانو ) ، نه زن بدکار ، نه پیسی ، نه آنکه باید از دیگران جداباشد ، نه با هیچیک از نشانهای دیگر ، که نشانه هایی هستند که انگره مینو به مردم داده است .

ساکنین ورایماکرت جهت سلامتی خود از پرتوهای آفتاب به وسیله در وپنجه های بزرگ بهره می گرفتند . خوراک ومایحتاج خود را چنان نگهداری می نمودند که هرگز فاسد نمی شد، آخشیگها (در ذیل شرح آخشیگ آمده است )به ویژه آب وآتش در آن جا مقدس وعزیز بود . در مینوخد پرسش 60 بند 2 اشاره می نماید : ورایماکرت در ایران ویژ، ساخته یما است وهرآیین مردمان وستوران وپرندگان در آنجا به خوبی زیسته ودر آنجا از مردان وزنان هر چهل سال نسلی جدید وخانواده ای پدید آید وزندگانی آنها بسیار وایشان را درد ورنج وبیماری کمتر است" . ناگفته نماند نام یما نیز مانند تریتا در کتب هنود یادشده است .

از آریایی دیگری بنام ترای تئونا (فریدون ) در کتب ایران وهند یاد شده که در ستاره شناسی وساختن تریاق ماهر بوده است .

بهرحال در تاریخ ظاهرا اولین کسی که طب را بصورت منظم ومدون ارائه کرد وآنرا از سحر وجادو جدا ساخت بقراط بود که اورا پدر علم طب نامیده اند ( 460-355 قبل از میلاد مسیح ) . پس از بقراط ، جالینوس ( سال 199- 129 میلادی ) مدرسه جدیدی برای تشریح بنا کرد وآثارش مدت هزار سال مبنای عقاید طبیعی دانان قرار گرفت .اساس روش درمانی بقراط وجالینوس بر اساس طب مزاجی بود لذا بعضی اساس طب مزاجی را از یونان می دانند وبه آن طب یونانی لقب داده اند . اما جالب است که در این زمینه گفتار آقای سیریل الگود نویسنده کتاب تاریخ پزشکی ایران را بشنویم که در صفحه 36 این کتاب می گوید :" تا آنجا که از اطلاعات بدست آمده معلوم می شود ، در ایران قدیم وضعیت طب پیشرفته تر از آشور بود . حتی به جرات می توان پارا فراتر نهاده گفت که ایرانیان اصول آن چیزی را که طب یونانی نامیده شده به یونانیان تعلیم داده اند .حتی خود یونانی ها هم فرضیه طبایع چهارگانه خود را یک فرضیه بیگانه می شناختند وبه رسم آن زمان آن را ایرانی می نامیدند .

دکتر نجم آبادی نیز در کتاب تاریخ طب در ایران ضمن اشاره به این مطلب اذعان می کند که" مکتب طبی زرتشت خیلی پیش تر از مکاتب طبی یونان ، در عالم وجود داشته است" . اما بهرحال در میان مورخین در مورد مبدا طب مزاجی اتفاق نظر وجود ندارد.

حال از این مطالب بگذریم وبازگردیم به یونان باستان ، در قرن چهارم میلادی مردم واطباء کم کم روش منطقی بنا نهاده شده توسط بقراط وجالینوس را رها کردند وبرای درمان بیماریهابه معالجه با جادو ، دفع اجنه وطلسم متوسل شدند . بطوریکه تاسالهای متمادی روش بقراط وجالینوس به فراموشی نهاده شده بود.تا این که در جنگ های ایران ویونان آثار طبی بقراط ودیگر اطبای یونانی بدست ایرانیان افتاد . با تأسیس مدرسه جندی شابور وترجمه آثار مهم نویسندگان یونانی ، بکمک دانشمندان ایرانی طب به فراموشی نهاده شده یونان دوباره مسیر کمال خود را بازیافت . پس از تصرف جندی شاپور توسط مسلمانان این شهر کماکان از گزند وآسیب در امان ماند وهمچنان در سراسر ممالک اسلام بعنوان بزرگترین مرکز تعلیم پزشکی باقی بود .پس از اسلام نیز با ترجمه بیش از پیش کتب طبی یونان، دانشمندان مسلمان بزرگی از جمله محمدبن زکریای رازی وابن سینا پای به عرصه ظهور نهادند . پیشرفت علمی مسلمانان در مدت کوتاهی موجب شگفتی جهانیان گردید . بطوریکه در آن زمان هرجوینده علمی گمشده خود را در بلاد مسلمین جستجو میکرد . در حالیکه در اروپا در اغلب نقاط بیمارستانی وجود نداشت وشیوه درمانی اطباء به جادو وطلسم و... ختم می شد ، در قلمرو حکومت اسلام بیمارستانهایی وجود داشت که دارای بخشهای مختلف با تخصصهای مختلف بود . گفته می شود بعضی از این بیمارستانها دارای لوله کشی های آب گرم نظیر سیستم شوفاژ برای گرم نگهداشتن اتاق بیماران بود .

همچنین گفته شده که بیمارستانها دارا ی کتابخانه ، سالن تدریس وداروخانه بطور مجزا بوده است . علاوه بر این ، سیستم تأسیس بیمارستانها بسیار پیشرفته بوده است بگونه ای که می توان آنرا از سیستم کنونی تأسیس بیمارستان برتر دانست .چرا که اولاً بیمارستانی تأسیس نمی شده مگر آنکه مخارج بیماران وبیمارستان ودستمزد اطباء احتمالاً از محل وقف های مردم وامور خیریه تأمین می شده است نه از جیب بیماران . ثانیاً برای ساخت ساختمان بیمارستان هم اصولی داشته اند .بطور مثال وقتی زکریای رازی می خواسته بیمارستانی تأسیس کند به شاگردانش دستور می داده در چندین نقطه شهر یک تکه گوشت آویزان کنند . بعد در آن نقطه ای که گوشت دیرتر از همه می گندیده ( معلوم می شده که از لحاظ آب وهوا ومکان مناسبترین محل است ) بیمارستان را تأسیس می کرده است .بهرحال کتابهای فراوانی درباره عصر طلائی علوم وفنون مسلمانان وجود دارد ولی مهم این است که ما بدانیم که چه شد در ظرف چند سال وضع برعکس شد . در یک جمله از زمانیکه مسلمانان عمل به دین کامل خود را کنار گذاشتند واروپائیان عمل به دین تحریف شده وناقص خود را کنار گذاشتند مسلمانان از نظر علمی روبه افول ونزول نهادند واروپائیان روبه پیشرفت . اما ببینیم داستان چه بود :

در دوران قبل از رنسانس که اروپا تحت تسلط کلیسا در اغلب نقاط اداره می شد اروپائیان دست به هیچ کار مهمی نمی زدند مگر با انگیزه های متعصبانه دینی وخرافات واردشده از دین مسیحیت بعنوان مثال در درمان بیماریها نیز حتی فقط به دعا درمانی یا درمان با سحر وخرافات می پرداختند .بیت المقدس یکی از شهرهایی است که از زمانهای دور مورد توجه ادیان مختلف بوده .در آن دوران بیت المقدس تحت تسلط مسلمانان بود کلیسا بر اساس همین انگیزه های دینی متوجه بیت المقدس شد ودر جنگ هایی که روی داد بالاخره مسیحیت توانست بیت المقدس را از دست مسلمین خارج کند . وقتی مسیحیان بعضی شهرهای مسلمانان را فتح کردند آثار علم وفن آوری وتمدن مسلمین در این شهرها موجب حیرت اروپائیان گشت . همین مسائل به تدریج موجب زمینه سازی انقلابی تحت نام رنسانس در اروپا شد .در طی رنسانس کتابهای دانشمندان مسلمان به سرعت به زبانهای اروپائی ترجمه شد واروپائیان به سرعت در علوم وفنون پیشرفت کردند بطوریکه مثلاً در زمینه طب ، پس از انجیل کتاب قانون ابن سینا پرتیراژترین کتاب در اروپا گردید وطب ابوعلی سینا تا قرنها دراروپا تدریس می شد . اما در همین زمان مسلمانان دچار جنگهای داخلی وحکمفرمائی حکام نالایق وسیاستهای استعماری دولتهای اروپائی شدند .کم کم به جای آنکه فرزندان خود را مانند ابوعلی سینا ( که او در ده سالگی قرآن ودر شانزده سالگی ، طب وفقه وسایر علوم متداول را آموخته بود ) تربیت کنند به الگو برداری از نقاط منفی تمدن غرب پرداختند ، وسرنوشت ما این شد که شد اما گفتیم که کتابهای مسلمانان تا سالها دراروپا در دانشگاههای معتبر تدریس می شد .اما ببینیم چگونه شد که طب مزاجی جای خود را به طب شیمیایی داد ببینیم آیا این امر بطور طبیعی وبر اثر پیشرفت علم صورت گرفت یا داستان دیگری رخ داد .اساس قضیه بازهم به تعصبات اروپائیان نسبت به مسلمانان برمی گشت. پس از رنسانس اروپائی ها می خواستند از این حالت خجالت وشرمندگی ایی که اغلب علوم خود را از مسلمانان آموخته بودند به نحوی خارج شود .تلاشهای بسیاری صورت گرفت .عده ای درصدد براندازی سنتهای عربی برآمدند سیاست بازی هایی کردند که هر که آثار عربی را می خواند اورا شارلاتان وحقه باز می نامیدند و... ولی یک داستانی که در مورد طب رخ داد این بود که شخصی بنام پاراسلس ( 1541-1493 میلادی ) که کیمیاگری سوئیس بود وبه پزشک شدن علاقه داشت شروع به تدرس طب در دانشگاه بال سوئیس کرد وپس از مدتی در روز افتتاح کرسی استادی خود کتاب قانون ابن سینا را در آتش افکند وسوزاند وبا غرور جنون آمیز فریاد کشید : با کمال بی باکی به شما می گویم که موهای پشت گردن من بیش از کلیه دانشمندان شما معلومات دارد . تکمه ای در کفش من از ابن سینا خردمندتر است وریش من از آکادمی شما تجربه بیشتری دارد و...وسپس روبه پزشکان حاضر در جلسه کرد وگفت : کلید اصلی پزشکی وبه ویژه درمان شناسی قبل از هر چیز در کمیاگری است ... این حالت خودباوری او توسط اطباء اروپایی مورد تأیید قرا رفت وبه این ترتیب مسیر طب تغییر یافت واز داروهای طبیعی به سمت داروهای شیمیایی انتقال یافت . البته این نکته مهم است که بدانیم داروهای شیمیایی جایگاه خاص خود را در طب سنتی دارند واز آنها تحت عناوینی مثل داروها ذوالخاصیت ( یعنی داروهایی که در هر مزاجی وبا هر طبعی یک کار مشخص ومعین را انجام می دهند ) یادشده است واطباوحکیم های طب سنتی به موقع از این داروها نیز استفاده می کرده اند ولی آنچه مورد تأسف است این است که آن تدابیر درمانی براساس مزاجها وآن شیوه های پیشرفته تغذیه ودرمان با مواد طبیعی وهمچنین رسومات سودمند سلامتی بخش مثل حجامت به فراموشی نهاده شد وفقط به داروهای شیمیایی ، روشهای جراحی وتغذیه بر اساس کمبودهای آزمایشگاهی بسنده شد . قطعاً اگر پیشرفتهای تکنولوژی وپزشکی امروز در کنار تجربیات گذشتگان قرار بگیرد بشر به سطوح بسیار بالاترسلامتی خواهد رسید.//

 

مبانی طب سنتی ایران
 

حكما طب را اینگونه تعریف كرده اند که"طب صناعتی است كه بدنهای مردم عنایت دارد و به آن سلامتی وصحت می بخشد " آنگاه توسط این صناعت یا فن بیماریهای مردم را تشخیص می داده اند وبر اساس مبانی ای كه بخشی از آن در ادامه ذكر خواهد شد به درمان مردم می پرداخته اند . طب سنتی بقدری غنی ودارای مطالب گوناگون وکتابهای فراوان است كه درست یادگرفتن آن به مطالعه تعداد زیادی كتاب وصرف زمان طولانی نیاز دارد آنچه در ذیل می آوریم فقط خلاصه ای فهرست وار جهت آشنایی کلی با این طب ومبانی آن است امید است مورد توجه قرار گیرد .

حكمای قدیم طب را به فرمی كه در جدول زیر آمده تقسیم بندی می كرده اند .طب نظری مجموعه دانشهای پایه ای است كه فرد باید بداند تا بتواند وضعیت كلی مریض را تشخیص دهد .طب عملی بازهم دانشی است كه باید در كلاس درس یادگرفته شودكه با این دانش دستورات ونسخه های بیمار را هدایت می كنیم . همچنین بیماری یا مرض را حكما بدین گونه معنی می كرده اند كه : هرگاه فعلی از مجرای طبیعی خود انجام نشود مرض رخ داده است ( اختلال در افعال ) آنوقت در بخش طب نظری قسمتی داشته اند بنام امور طبیعیه كه از اركان ، امزجه، اخلاط ، اندام ،ارواح ، قوی وافعال تشكیل یافته است .همانگونه كه گفتیم وقتی مرضی حاصل می شد یعنی اختلال در افعالی رخ می داد طبیب با تجربه ای كه داشت پی به نوع اختلال در قوی واز آنجا به اختلال در ارواح واز آنجا به اختلال دراندام واز آنجا به اختلال در اخلاط و از آنجا به اختلال در امزجه و از آنجا به اختلال در ارکان بیمار پی می برد .

سپس با تغییر دادن اركان بیمار توسط غذاها ، داروها یا تدابیر عملی ( مثل حجامت وفصد و... ) باعث درمان بیماری می شده است . این روند به كمك توجه به دلایل وعلائم بیماری واسباب وعلل بیماری امكانپذیر است .اما این كه این قوی ، ارواح ،اندام ،اخلاط ،امزجه واركان یعنی چه درادامه به توضیح مختصری درباره آنها می پردازیم هرچند كه توضیح كامل آنها به نوشتن كتابی نیاز دارد .



 

اركان( آخشیگها )

حكما معتقد بوده اند كه تمام اشیاء در عالم ازچهارعنصر تشكیل شده اند : آب – آتش – باد وخاك البته باید دانست منظور از این آب آن آب در دسترس ما نیست همچنین در مورد آتش وبادوخاك .

بلكه این ها تمثیل هستند . به این معنی كه حكما اجسام را از نظر سبكی وسنگینی به این شكل تقسیم بندی می كرده اند : سبكی مطلق ( نهایت سبكی ) – سبكی نسبی –سنگینی نسبی وسنگینی مطلق ( نهایت سنگینی ) آنوقت آتش بعنوان تمثیل ونماد سبكی مطلق ، باد بعنوان نماد سبكی نسبی ،آب بعنوان نماد سنگینی نسبی وخاك بعنوان نماد سنگینی مطلق بكارمی رفته است .از سوی دیگر ، كیفیت اجسام را به چهار دسته : 1- سردی 2- گرمی 3-تری 4-خشكی تقسیم بندی می كرده اند .آنگاه چهار عنصر فوق علاوه بر نمادهای ذكر شده از نظر كیفیات چهار گانه به شكل زیر بوده اند : آب دارای خاصیت سردی وتری ، آتش دارای خاصیت گرمی وخشكی ،باد دارای خاصیت گرمی وتری وخاك دارای خاصیت سردی وخشكی .به این آب وآتش باد وخاك اصطلاحاً عناصر یا اركان می گفته اند .( اركان اربعه ) .

امزجه

امزجه جمع مزاج به معنی به هم آمیختن است ودر اصطلاح به كیفیت حاصله ازتركیب وبه هم آمیختن اركان اربعه گویند .9 نوع مزاج داریم : 1- مزاج معتدل 2- مزاج سرد 3- مزاج گرم 4- مزاج تر 5- مزاج خشك 6- مزاج گرم وتر 7-مزاج گرم وخشك 8- مزاج سرد وتر 9- مزاج سرد وخشك

اخلاط

اخلاط جمع خلط است وخلط جسم سیال وتری است كه غذا پس از هضم به آن تبدیل می شود .توضیح آنكه حكما معتقد بوده اند وقتی غذا خورده می شود اول توسط معده به كیموس معدی ( منظور مایعی خمیری شكل حاصل از هضم غذا در معده است ) تبدیل می شود كه به این عمل طبخ معدی یا طبخ اول گویند سپس از طریق مجاری ناپیدای روده توسط عروق ماساریقا به کبد رفته در آنجا پخته ( در اصطلاح امروزی متابولیزه ) می شود كه به آن طبخ دوم گویند آنگاه رگی كه از كبد خارج می شود حاوی مایعی است كه اگر در لوله ای شیشه ای ریخته شود ومدتی بماند این مایع به چند طبقه تقسیم می شود که به آنها اخلاط گویند . دز ته لوله مقداری ماده سیاه وسنگین كه مقدارش خیلی كم است خواهیم داشت كه خلط سوداوی نامیده می شود . روی سودا سه خلط دیگر بلغم ،دم ( خون ) وصفرا قرارمی گیرد .سودا دارای كیفیت سرد وخشك است .بلغم ، سرد وتر ودم گرم وتر وصفرا گرم وخشك . به این خون ،بلغم ،صفرا وسودا اخلاط چهارگانه گویند .

اندام

منظور همان اعضاء مختلف بدن مانند قلب ، كلیه ، ریه ، استخوان و... است .

ارواح

طبق تعریف حكما ارواح جمع روح است ولی منظور از این روح آن روح غیرمادی مشهور نیست بلکه طبق تعریف این روح ماده است وجسم لطیفی است كه از لطافت بخارهای اخلاط حاصل میشود وسر منشاء نیرو در بدن است .

قوی

ارواح ایجاد یك نیروهایی در بدن می كنند كه به آنها قوی گویند .

توجه : توضیح مبحث اندام وهمچنین ارواح وقوی بسیار گسترده است كه برای گسترش بحث وتوضیح بیشتر میتوانید به کتاب قانونچه چغمینی ، ویا کتاب قانون در طب بوعلی سینا جلد اول مراجعه کنید.

ضروریات شش گانه ( سته ضروریه ) 

حكما معتقد بوده اند كه برای این كه انسان بتواند به زندگی خود بطور طبیعی ادامه دهد نیاز به 6 چیز ضروری دارد :

1- هوا : از نظر لطافت ، غلظت ، حرارت ، سرما ، اختلاط با اجزاء زمین ، اختلاط با دودها یا عا ری از آنها بودن، تأثیرات متفاوت در بدن دارد . بعنوان مثال هوای مخلوط با مواد عفونی ( هوای گندابها ) موجب بیماری در بدن می شود .برعكس هوای عاری از مواد عفونی موجب صحت می شود .

2- مأكولات ومشروبات : هیچ انسانی بدون خوردن وآشامیدن نمی تواند زنده بماند . خود این كه انسان چه بخورد وبیاشامد بسیار مهم است ونیاز به دانش تغذیه دارد .

3- احتباس واستفراغ : احتباس یعنی نگه داشتن بعضی از اجزاء ضروری در بدن مثلاً نگه داشتن آب به اندازه لازم در بدن واستفراغ یعنی فارغ شدن از اجزاء غیر ضروری واضافی بعنوان مثال استفراغ مواد سمی خون توسط کلیه ها که ادرار نام دارد.اگر شخصی نتواند مواد ضروری مورد نیاز خود را دربدن نگه دارد ویا مواد سمی وزیادی بدنش را دفع كند دچا بیماری می شود .( معنی استفراغ دراینجا با آن استفراغ استفاده شده در جامعه متفاوت است .)

4- ریاضت واستراحت : ریاضت منظور تحرك است واستراحت همان استراحت یا سكون است .بساری از اعمال بدنی دراستراحت رخ می دهد .انسانی كه نتواند به اندازه استراحت كند دچار بیماری می شود وانسانی هم كه تحرك لازم را نداشته باشد همین طور .

5- اعراض نفسانی : منظورهمین حالات شادی ، غم ، عصبانیت و ... است كه درانسانها رخ می دهد ودر یك فرد طبیعی اینها لازم است وبه اندازه اگر باشد موجب صحت وسلامتی می شود .

6- نوم ویقظه : منظور خواب وبیداری است . خواب باعث می شود قوام عضلانی تقویت شود وحیات برای انسان قابل تحمل شود . همچنین خواب اثرات بسیار دیگری در بدن دارد . این خواب وبیداری نیز باید به اندازه باشد .

حال كه مختصری با برخی اصطلاحات طب سنتی آشنا شدیم به طبقه بندی انواع بیماری وشیوه تشخیص بیماریها می پردازیم .

 

انواع بیماری در طب سنتی

 بیماریها در طب سنتی به دودسته اصل بیماریهای ساده وبیماریهای مركب تقسیم بندی می شده اند .وبیماریهای ساده به سه دسته : 1- سوء مزاج 2- سوء تركیب 3- تفرق واتصال دسته بندی شده اند .

 

سوء تركیب

در سوء تركیب ساختار عضوی از بدن غیر طبیعی است كه خود به سه دسته تقسیم می شود .

الف ) شكل ظاهر ایراد دارد ( مثلاً شخصی كه یك با پای خمیده متولد می شود كه اصطلاحاً پاچنبری گفته می شود .)

ب ) اندازه عضو ایراد دارد ( مثلاً شخصی كه یك پایش از پای دیگر بطور مادرزادی بلندتر است )

ج ) تعداد عضو غیر طبیعی است ( مثلاً كسی كه بطور مادرزادی در هر دست 6 انگشت دارد ویا كسی كه با یك دست متولد می شود .)

 

تفرق واتصال

در تفرق واتصال پیوستگی بافتی دراعضاء مثلاً بعلت جراحت از بین رفته ( زخمها وجراحت ها ) ویا پیوستگی بافتی دراعضاء بطور ناموزن ایجاد شده است ( مثلاً استخوانی كه پس از شكستن بدجوش خورده باشد .)


سوء مزاج

سوء مزاج یعنی این كه مزاج طبیعی شخص از حالت اعتدال خود خارج شود واین عدم اعتدال مزاجی موجب بیماری شخص گردد. بنابراین باید ابتدا مزاج طبیعی شخص را تشخیص دهیم . بطور كلی در هر سنی یك مزاج غالب تر است : در سن رشد ( یعنی تا 30 سالگی ) بیشتر حرارت ورطوبت غالب است یعنی مزاج دموی ( خونی ) در سن 30 تا 60 سالگی حرارت روبه كاهش می گذارد وسردی وخشكی یعنی مزاج سوداوی غالب می شود . دربالای 60 سالگی فرد متغیر المزاج می شود ونوع مزاج او تابع خوراكش می شود .

بطور كلی 8 نوع مزاج داریم : 1- سرد 2- گرم 3- تر 4- خشك 5- سردو تر ( بلغمی ) 6- سردو خشك ( سوداوی ) 7- گرم وتر ( دموی ) 8- گرم وخشك ( صفراوی )
 

بیماریهای مركب از تركیب دویا بیشتر از بیماریهای ساده رخ می دهد . بهترین مثال آن یك آبسه است كه هم بعلت سوء مزاج رخ می دهد با تورم اش سوء تركیب در عضو ایجاد می كند وهم اتصال طبیعی بافت را بهم زده است .
 

درمان

پس از آنكه نوع بیماری تعیین شد كه آیا سوء تركیب ،  تفرق واتصال ویا سوء مزاج است  درمورد سوء تركیب وتفرق واتصال روشهای درمانی پیشرفته وگاه جراحیهایی لازم است كه بیان آنها دراین نوشتار نمی گنجد . درمورد سوء مزاج ، به روشهای گفته شده وهمچنین با توجه به رژیم غذایی مریض نوع سوء مزاج بیمار را تعیین می كنیم وبا بكارگیری غذاها ودر صورت نیاز داروها واعمال بالید ( یعنی اعمال با دست مثل حجامت كه درمان اصلی سوء مزاج دموی ( غلبه خون ) است ) مزاج بیمار را روبه اعتدال می آوریم .مثلاً اگر بیمار مزاجش روبه سردی رفته ( یعنی سوء مزاج سرد(بارد) پیدا كرده یا به اصطلاح عمومی " بیمار سردی اش كرد ه است "غذاها ودر صورت نیاز داروهای گرم مزاج به بیماری می دهیم وهمین طور درمورد سایر سوء مزاج ها كه دربخش سوء مزاج شرح داده شدند . نكته مهم این است كه علت بسیاری از بیماریها وجود مشكل در ضروریات شش گانه است ( كه قبلاً توضیح داده شد .) لذا باید به اصلاح اشكالات موجود در آنها ( مثلاً تغییر كیفیت هوای تنفسی اصلاح رفتارهای فردی ، اصلاح میزان تحرك فرد و... )  همزمان با سایر تداببِر درمانی(اصلاح مزاج و...) پرداخت.

روش های درمانی در طب سنتی

ایران

گیاهان دارویی

1-گیاه درمانی (Phytotherapy)

 

درمان بیماری های مختلف جسمی و روحی به وسیله گیاهان را "گیاه درمانی" می گویند.

یكی از روش های قدیمی جهان، طب گیاهی است. خداوند حكیم درمان همه بیماری ها و دردها را در طبیعت قرار داده است.«طبیعت خادم طبیعت است».

مردی در حال ماساژ درمانی

2-ماساژ درمانی (Massage therapy)

 

درمان بیماری های عضلانی، اسكلتی، گوارشی، سردردها، رفع استرس و افسردگی، بهبودی جریان خون و افزایش اكسیژن رسانی به بافت ها و بهبودی ده ها بیماری دیگر از خواص ماساژ درمانی است.

بعضی ماساژهای درمانی عبارتند از: ایروودا، یومیهو، تای ماساژ، ماساژهای آرام بخش و ماساژهای زیبایی.

عمل شیاتسو

3-شیاتسو (Shiatsu)

 

فشردن نقاط حیاتی بدن برای سلامتی، توسط انگشتان دست را "شیاتسو" می گویند.

یك تكنیك سالم و مؤثر كه بیشتر پیشگیری كننده است و به عنوان شكلی از فیزیوتراپی برای بیماری های خاص مورداستفاده قرار می گیرد.

بیماران انرژی و نیروی ذخیره شده خود را ازاین طریق بدست می آورند و افرادی را كه از استرس، تنش، افسردگی و یا بی خوابی رنج می برند، می توان با این روش درمان كرد.

مردی در حال حجامت

4-حجامت (Cupping)

 

در زبان فارسی حجامت به معنی مداوا تعریف شده و یك روش خون گیری است كه برای پیشگیری از بیماری ها و درمان بعضی بیماری ها انجام می گیرد.

حجامت خشك بدون تیغ و خونگیری است و حجامت تر همراه خونگیری است.

شیخ الرئیس ابوعلی سینا حجامت را به عنوان یك ركن درمانی مطرح كرده است.

مردم بر اساس توصیه رسول اكرم(ص) كه می فرمایند:« بهترین عید، دوره حجامت است»، عید خون می گرفتند.

حجامت در پیشگیری و درمان بیماری هایی چون آسم، اعتیاد به مواد مخدر، نارسایی هضم غذا، سردردهای میگرنی و اعصاب، چربی خون، غلظت خون و بیماری های پوستی كاربرد دارد.

مردی در حال بادکش درمانی

5-بادكش درمانی (Dry cupping)

 

بادكش درمانی، ایجاد مكش در نقاط مختلف بدن به منظور انبساط عروقی بدن و انحراف مواد از نقطه خاص است كه حجامت خشك نیز می نامند.

انجام بادكش و چرخاندن لیوان روی بدن افراد فلج شده ناشی از سكته مغزی و قلبی، باعث بهبودی می شود.

در بعضی بیماران انجام بادكش با تركیبی از روغن های مخصوص باید صورت گیرد.

مردی در حال زالو درمانی

6-زالو درمانی(Leech therapy)

 

زالو درمانی یكی از روش های خون گیری طبی محسوب می شود كه به لحاظ نحوه خون گیری و ماده هیرودین كه توسط زالو به بدن وارد می كند، در طب سنتی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هر زالویی اثر درمانی ندارد. در بزاق زالو ماده ضد انعقادی وجود دارد كه موجب رقیق شدن خون، بازشدن عروق تنگ و در نتیجه موجب افزایش خون رسانی و اكسیژن رسانی موضع یا عضو می گردد.

اكنون زالو درمانی در بیماری هایی چون تنگی عروق قلب، پیوند پوست، پیوند اعضاء، واریس، ضایعات پوستی، بیماری های مفاصل، آرتروز، هموروئید، زیبایی پوست و تقویت سیستم ایمنی كاربرد دارد.

7-فصد (رگ زدن) (Fasd)

 

یكی از روش های خون گیری در طب سنتی است. این عمل باعث دفع بسیاری از سموم بدن به خصوص در مواقع غلبه سودا شده و مواد زائدی كه در خون رسوب و افزایش پیدا می كند را نیز دفع می كند.

فصد در واقع همان رگ زدن است ، ولی بایستی توسط افراد ماهر و متخصص صورت گیرد.

كاربردهای مهم فصد عبارتند از:

كمردرد سیاتیكی، هموروئید، پاكسازی طبایع غالب، بیماری های گوارشی و... .

مردی در حال آب درمانی

8-آب درمانی یا آبزن ها (Hydrotherapy)

 

یكی از روش های طب سنتی است كه همراه با اسانس های گیاهی یا بدون آنها، كاربرد زیادی برای بهبود رعیشه، ضایعات پوستی، دردهای مفاصل، سیاتیك، نشاط و تقویت بدن، تقویت عضلات و اصلاح منافذ بدن، گرم كردن و افزایش رطوبت بدن دارد.

 

آیین نامۀ مرکز تحقیقات طب سنتي و مكمل

 

  مقدمه:

سرزمين دانش‌پرور ايران پايه‌گذار و رونق دهنده طب سنتي مي‌باشد كه با تلاش پزشكان نامدار و مسلمان اين سرزمين مانند شيخ‌الرئيس ابن‌سينا، ابوبكر محمدبن زكريا رازي، سيد اسماعيل جرجاني و ديگران به انجام رسيده و موجب ايجاد مكتب بزرگ پزشكي سنتي گرديد كه قرن‌ها نه تنها در سرزمينهاي بزرگ اسلامي بلكه در جهان غرب به عنوان پزشكي روز، مورد توجه و عمل بوده و خدمات ارزشمندي به بشريت انجام داده و تا قرن گذشته نيز اهميت خود را حفظ نموده و با نفوذ عوامل سياسي مغرب زمين طي قرون گذشته و كوشش آنها براي جدا كردن ملل شرقي و مسلمان از پيشينه علمي و فرهنگي خود، پزشكي نوين يا به اصطلاح طب غربي در اين سرزمين‌ها نفوذ داده شد و موجب از خود فراموشي و دور شدن جوانان تحصيل كرده از دانش پزشكي گذشتگان گرديد، به طوري كه امروزه اكثر پزشكان جوان از مباني علمي طب سنتي و خدمات درخشان آن بي‌اطلاع مي‌باشند.

اكنون كه به ياري خداوند اين امكان بوجود آمده تا به ذخاير علمي جهان و ايران توجه شود، لازم است كه به گنجينه بزرگ علمي طب سنتي با دقت و احترام نگريسته و اين دستاورد بزرگ علمي مجدداً مورد استفاده بشريت قرار گيرد. بر پايه همين اعتقاد و نيز كشف و معرفي منابع عظيم طب سنتي، انجمن علمي طب سنتي و مكمل پايه‌گذاري مي‌گردد.

با توجه به مقدمه و تعريف انجمن اهداف وظايف مركز بسيار گسترده بوده و شامل 5 محور مطالعاتي: آموزش- تحقيقاتي- اجرايي- ارتباطي و اطلاع‌رساني خواهد بود كه عبارت است از:

الف) اهداف و وظايف آموزشي مركز:

1)      مطالعه و بررسي ريشه‌هاي طب سنتي ايران پيش از اسلام شامل ميراثهاي پزشكي، نسطوري، اوستايي- بابلي- مصري- رومي- يوناني- اسكندري- چيني- هندي- عرب و... و مشاركت در آموزش آنها

2)      مطالعه و بررسي ريشه‌هاي طب سنتي ايران پس از اسلام مفاهيم تاريخي- مفاهيم فلسفي- مباني ديني- نظريات دانشمندان بلند پايه مسلمان همچون بوعلي، رازي و... و مشاركت در آموزش آنها

3)      مطالعات علت‌شناسي در پزشكي قديم ايران؛ اسباب امراض= اسباب(سابقه، داخله، باديه، واصله)- علل امراض و مشاركت در آموزش آنها

4)      علل(مادي، فاعلي، صوري، غايي)

5)      مطالعه مباني و پايه‌هاي علمي پزشكي قديم ايران اركان- امزاج- اخلاط- اعضاي اقوا- ارواح- افعال و مشاركت در آموزش آنها

6)      مطالعه و مشاركت در مكاتب پزشكي تاثيرگذار بر طب ايران

7)      مطالعه در اشكال داروئي طب سنتي ايران شامل حبوب- سفوف- جوارعات- اطريفلات- ضاادات- اعوق و... و مشاركت در آموزش آنها

8)      مطالعه درباره مفردات پزشكي- قرابادين‌ها و منابع اصلي و مشاركت در آموزش آنها

9)      مطالعه در روشهاي خاص درمان طب اسلامي و سنتي ايران علاوه بر داروها شامل فصد- حجامت- قي- اسهال و... و مشاركت در آموزش آنها

10)  مطالعه و معرفي كتب طب سنتي ايران و شرح و تفسير آنها شامل قانون- الحاوي- ذخيره- مخزن‌الادويه و... و مشاركت در آموزش آنها

11)  مطالعه در مزايا و معايب پزشكي سنتي ايران از جهات مختلف هزينه‌اي- نيروي انساني- اثربخشي و...

12)  مطالعه در بهداشت عمومي اسلام و اثرات دستورات طبي و بهداشتي اسلام در سرزمينهاي اسلامي و مشاركت در آموزش آنها

13)   مطالعه و بررسي دستورات واحاديث بهداشتي ائمه معصومين(ع) و مشاركت در آموزش آنها

14)  مطالعه راههاي پيشگيري و چگونگي كنترل و درمان بيماريهاي رايج يا داروهاي سنتي و دستورات طبي اسلام و مشاركت در آموزش آنها

15)  مطالعه در سير و تحول اخلاق پزشكي در طب اسلامي و بررسي مقايسه‌اي آن با مكاتب ديگر طب.

ب) محور تحقيقاتي

1)      طرح تحقيقاتي وضعيت موجود طب سنتي از طريق پرسشنامه- آگهي- انجمن- فراخوان- سمينار- ماموريتهاي تحقيقاتي

2)      تحقيق در عقايد درماني و خرافه‌ها در فرهنگ عامه: آب گرمها- آئينه‌ها

3)      تحقيق در صاحبان حرف پزشكي سنتي شاغل در بازار كار: عطاريها- شكست‌بندها- نيروهاي درمان‌گر

4)      تحقيق در علت‌شناسي بيماريها در فرهنگ مردم: علتها(فيزيكي- رواني- آسماني- روحي- دروني و محرمانه)

5)      تحقيق در پايه‌هاي پزشكي سنتي(بومي- عوام- توده) روحاني- زادگاهي- غيررسمي- غيرقراردادي

6)      تحقيق و بررسي كاربرد فصد و حجامت در منطقه و جامعه

7)      تحقيق در شايع‌ترين اشكال داروئي سنتي كه در جامعه امروز به كار مي‌روند: دم كردن- جوشاندن- تنتور، ضماد و...

8)      تحقيق و بررسي آماري ميزان آگاهي پزشكان و دانشجويان پزشكي و كادر درماني رسمي با طب سنتي

9)      تحقيق و بررسي آماري ميزان آگاهي پزشكان و دانشجويان پزشكي و كادر درماني رسمي با دستورات بهداشتي و طب اسلامي

10)   تحقيق در درمانهاي طب سنتي و باورهاي سنتي مردم منطقه مازندران و ساير مناطق كشور با همكاري نهادهاي ذيربط

11)  تحقيق و بررسي راههاي جلب مشاركت جامعه در ارائه خدمات طب سنتي

12)  تحقيق و بررسي روشهاي مناسب آموزشي مسائل طب سنتي: براي حرف رسمي درماني- حرف غير رسمي درماني، مردم

13)  تحقيق و بررسي راههاي ادغام فعاليتهاي طب سنتي در نظام خدمات بهداشتي و درماني كشور

14)  تحقيق اپيدميولوژيك در ميزان شيوع، پراكنش و ريشه‌يابي علل روي آوري به درمانهاي طب سنتي و يا بومي در بعضي مناطق خاص و بعضي از اقشار خاص.

15)  تحقيق و مطالعه ارتباط الگوهاي رفتاري جامعه و امنيت درمان طب سنتي با ميزان سلامتي و تندرستي

16)  تحقيق و شناسائي عوامل خطر و پيش‌بيني‌كننده‌هاي ناامني در درمان با طب سنتي در خانواده‌ها و جامعه.

17)  تبديل كتب پزشكي قديم ايراني و اسلامي(كتب مرجع) به ديسكهاي كامپيوتري براي اولين بار در كشور و جهان

18)  معرفي نمونه‌هاي مجرب و قابل  كاربرد طب سنتي با توجه به شرايط و امكانات روز

19)  سياست‌گذاري و امنيت بخشي به درمانهاي طب سنتي در سطح كشور

20)  ارائه رهنمود و انتقال تحقيقات انجام شده در زمينه اخلاق پزشكي در مركز به مسئولين اجرايي وزارت و دانشگاه‌ها

ج) محور اطلاع‌رساني:

توضيح: يكي از اهداف اين انجمن ايجاد مخزن مطالعاتي قابل استفاده براي محققين مي‌باشد.

1)      جمع‌آوري اطلاعات منتشره از كليه مراكز پژوهشي و تحقيقاتي و دست‌اندركار مسائل طبي كشور كه احياناً در بردارنده نكاتي از طب سنتي و مكمل باشد. اهم از مجلات و بولتنهاي مختلف واشتراك آنها

2)      كپي‌برداري و تهيه ميكروفيلم و ميكرو فيش از كتب ناياب و نسخه‌هاي منحصر به فرد موجود در كتابخانه‌ها و مراكز فرهنگي داخل و خارج از كشور كه در ارتباط با طب اسلامي و سنتي مي‌باشند(با كسب مجوز از دستگاههاي اجرايي زيربط)

3)      تهيه و آرشيو كليه منابع از وضعيت موجود طب سنتي و مكمل كشور

4)      تهيه فرهنگهاي چندزباني، دايرة‌المعارفها، واژه‌نامه‌هاي تخصصي

5)      اشتراك نشريات مشترك با مسائل فرهنگي و طب سنتي از خارج از كشور

6)      اشتراك روزنامه‌هاي مهم و مجلات علمي و فرهنگي كشور و گردآوري اخبار و اطلاعات مرتبط با مركز از آنها و انتشارشان در مجموعه‌هاي ماهانه

7)      شناسائي مراكز علمي و دانشمندان و پژوهشگران آشنا با مسائل طب سنتي و اسلامي و تهيه فهرست نشاني آنها با كمك مسئولين اجرائي كشور

8)      استفاده از روشهاي نوين اطلاع‌رساني شامل رايانه و ارتباطات دائمي: اينترنت- ماهواره و...

9)      تهيه و چاپ جزوات و كتابچه‌هاي آموزشي(آشنايي با طب سنتي و مكمل) براي دانشجويان پزشكي و... براي نخستين بار در كشور و انتشار آن بصورت وسيع در سطح دانشگاه‌هاي كشور

10)  انتشار مجله يابولتن به صورت ماهانه يا فصل‌نامه به عنوان ارگان تبليغي مركز(و احراز مجوز لازم در اين مورد)

 

الگوريتم تشخيصی سردرد در طب سنتی ایران

 

سردرد يک بيماری شايع بوده و بيش از 90 درصد افراد در طول زندگی خود سردرد را تجربه می کنند که برخی از اين سردردها خفيف و کوتاه مدت، و بعضی از آنها شديد، طولانی مدت و تکرارشونده بوده و مشکلات فراوانی را برای بيمار و خانوادة وی و حتی جامعه ايجاد میکند.

تشخيص و مخصوصاً درمان سردرد در پزشکی رايج يکی از مسائل مشکل و بغرنج بوده بطوريکه تاکنون اتيولوژی اکثر سردردها نامشخص، و هنوز درمان قطعی و ريشه ای برای آنها پيدا نشده است و پزشکان صرفاً در صدد تسکين حمله های سردرد اقدام می کنند که در بسياری از موارد حتی به تسکين موقت آنها نيز موفق نمی شوند.

اما در طب سنتی ایران که با ديد کل نگر به بيمار و بيماری نگاه می کند، در بررسی بيمار به تمام مشکلات جسمی و روحی وی اهميت داده و بر اساس اصول و مبانی اش در اکثر موارد بيماری را ريشه يابی کرده و آن را بصورت ريشه ای درمان می کند.

در اين روش درمانی ممکن است علت سردرد، يکی از ارگانهای داخلی مثل معده باشد که با تشخيص و درمان آن، سردرد نيز به صورت دائمی بهبود می يابد.

طب سنتی مثل اکثر روش های درمانی به تشخيص بيماری اهميت فوق العاده داده و مهمترين ابزار برای رسيدن به تشخيص صحيح را گرفتن شرح حال کامل، سپس معاينه بيمار می داند.

در اين نوشتار سعی نويسنده بر آن است تا با استفاده از منابع طب سنتی روشی ساده و در عين حال کامل و کاربردی جهت گرفتن شرح حال از بيمار دچار سردرد ارائه داده و سپس با استفاده از شرح حال و معاينه و بکارگيری الگوريتم های ارائه شده به تشخيص قطعی برسد.

برای گرفتن يک شرح حال کامل از بيمار، ابتدا پس از ثبت مشخصات کامل بيمار شامل سن، قد، وزن، تأهل، تعداد فرزندان (در مورد خانمها نوع زايمان و سابقة سقط) و شغل بيمار، شروع به گرفتن علائم از بيمار می کنيم.

ابتدا از بيمار می خواهيم مشکلاتش را بيان کند و بعد از اتمام صحبتهای بيمار، اقدام به پرسش از بيمار می نمائيم. ضروری است در هنگام شرح حال گيری علاوه بر مشکل اصلی بيمار به بقية سيستم های وی نيز توجه کرده و از صحت و بيماری تمامی ارگانهای بدن از بيمار سوال شود. چه بسا گاهاً مشاهده می شود که بيمار دارای علامت مهمی می باشد که به تشخيص ما کمک زيادی می کند ولی به علت مزمن شدن بيماری و عادی شدن آن علامت برای بيمار، توجهی به آن نمی کند، حتی گاهاً غير عادی بودن آن علامت را نيز متوجه نمی شود.

برای ثبت شرح حال بهتر است هر علامت در يک سطر جداگانه نوشته شود تا در ادامه شرح حال گيری در صورت نياز بتوان مواردی را به آن اضافه کرد. برای مشخص کردن علائم پر اهميت می توان از علامتهای مختلف از قبيل * يا ++ يا خط کشيدن زير علامت و ... استفاده کرد. و در مواردی که بیمار در جواب سوال شک و تردید داشت آن علامت را با ؟ مشخص می کنیم.

حال به بيان علائمی که در بررسی بيمار مبتلا به سردرد اهميت زيادی دارد می پردازيم. لازم به ذکر است که تک تک اين علائم مهم بوده و برای تأييد و يا رد يکی از انواع سردردها به ما کمک می کند. پس ضروری است که پزشک با صبر و حوصله و صرف وقت کافی، سوالات مطرح شده را از بيمار پرسيده و در برگ شرح حال ثبت کند.

 

1)     محل سردرد (جلوی سر، عقب سر، فرق سر، گیجگاه، یک نیمة سر، سردرد بصورت بانداژی، کل سر)

2)     محل شروع سردرد و ادامه و خاتمة آن

3)     سنگینی یا سبکی سر

4)     سردي یا گرمی محل لمس سر

5)     درد ضربان دار

6)     جابجائی درد از موضعي به موضع ديگر

7)     سوزش سر

8)     احساس کشیدگی در سر

9)     شدید یا ضعیف بودن سردرد

10)            حاد یا مزمن بودن سردرد

11)            ایجاد سردرد با کوچکتری استرس جسمی و روانی

12)            تشدید و تسکين يافتن درد با گرسنگی یا سیری، بیخوابی یا خوابیدن، هوای گرم یا سرد، آفتاب،  کمپرس گرم یا سرد، روز یا شب.

13)            تشدید سردرد با آشاميدن آب سرد و بوئيدن اشيای سرد

14)           تشدید سردرد بعد از خوردن، مخصوصاً چيزهای شيرين

15)            تشدید سردرد با غذای نفاخ

16)           تشدید سردرد با بوهای تند (خوشبو یا بدبو)

17)           ایجاد و تشدید سردرد بعد از استفراغات بدنی مثل قی، اسهال، مقاربت، خونریزی، پریود و ....

18)            تسكين يافتن بعد از استفراغ بلغمي، سوداوی و یا صفراوی

19)           رنگ صورت و چشم (قرمز، زرد، سفید، تیره)

20)           تورم صورت و زیر چشم

21)            اشک ریزش

22)           جاری شدن آب دهان مخصوصاً هنگام خواب

23)           خشکی دهان

24)           طعم دهان(شیرین، تلخ، بیمزه، ترش)

25)            سائيدن دندان ها بر هم در خواب

26)             تشنگی یا عدم تشنگی

27)            اشتهای کاذب

28)           کاهش اشتها

29)           جوش در دهان

30)           خشونت حلق

31)           دمل و جوش در بدن

32)             خشکی بینی یا وجود ترشح در آن

33)            جاری شدن خون از بينی و لثه ها با کوچکترین تحریک

34)            متغير شدن حس بویائی

35)            خارش بینی و بدبوئی آن

36)            علائم نزله همراه سردرد

37)            وزوز گوش

38)             خارش گوش

39)           سرگیجه (واقعی یا کاذب)

40)           عروق( پری، برآمدگی و ضربان آنها)

41)           خارش مواضع فصد و حجامت

42)           سنگین بودن حرکات و سرعت انفعال

43)            لاغری و چاقی بدن

44)            كدورت حواس

45)            اضطراب و بی قراری

46)            تشويش حواس

47)            زيادتي فكر و وسواس و سوء ظن

48)            خیالات فاسد

49)            کند ذهنی

50)           فراموشکاری

51)           عصبانی شدن سریع

52)            قدرت ذهنی بالا

53)           بی خوابی یا خواب زیاد

54)           خستگی و خواب آلودگی و کسالت

55)           خمیازه و کمان کش کردن

56)           ديدن خيالات زرد پيش چشم و آتش و رنگهای زرد در خواب.

57)            ديدن خيالات سرخ در خواب

58)            دیدن خوابهای سفید رنگ، آب، باران، برف و...

59)            ديدن خواب های فاسده وآبهاي متعفن و كرم و مار در خواب

60)             سابقة ضربه به سر

61)            تهوع

62)            ایجاد تهوع با بوهای بد

63)            سوزش معده

64)            آروغ بدبو

65)            تقدم سوء هاضمه، ترش کردن،  نفخ، قراقر و درد معده

66)            فساد هضم و ضعف آن

67)            علائم غلبة خلطي از اخلاط در معده

68)            کیفیت مادة استفراغ شده (تلخ، ترش، بیمزه)

69)            بدبوئي مدفوع

70)           نبض (سریع، کند، عظیم...)

71)            رنگ ادرار (سفید، زرد، قرمز، تیره)

72)            غلظت و رقت ادرار

73)            کدورت و شفافیت ادرار

74)            احساس اینکه از ساق پا چیزی مانند مورچه بالا بیاید.

 

حال بعد از گرفتن شرح حال و ثبت علائم، با استفاده از الگوريتم های زير می توان به تشخيص رسيد.برای اطمینان از صحت تشخیص بهتر است بعد از رسیدن به تشخیص نهائی با استفاده از الگوریتم ها، علائم بیمار را با علائم موجود در منابع طب سنتی تطبیق داد که در صورت تأیید، با اطمینان خاطر به درمان بیمار پرداخت.

 

حجامت يعني چه ؟

 

حجامت اصطلاحا به روشي ازخونگيري اطلاق مي شودكه جهت درمان بعضي ازبيماريها بكار مي رود وداراي سابقه تاريخي هفت هزارساله مي باشدوبه عنوان يك سنت الهي درروايات وسيره پيامبران وائمه اطهار(ع) مطرح گرديده وجزءاحكام امضائي اسلام است ودرطب سنتي به عنوان ركن درمان به حساب مي آيد به زبان علمي ازحجامت به (scarification؛wetcuppinq؛bloodiettinq؛drycuppinq )تعبير مي شود كه البته باتوجه به مفاهيمي كه ازديدگاه اسلام به دست مي آيد واژه هاي نامبرده كامل نيستند.

روش انجام حجامت چگونه است ؟

پس ازمعاينه واخذ شرح حال ازبيمارموضعي كه براي حجامت تعيين شده است ضدعفوني  گشته سپس باليوان حجامت كه بصورت يكبارمصرف ساخته شده به مدت چنددقيقه بادكش مي شود بعدازايجادانبساط چندخراش سطحي ايجادمي گردد آنگاه به تناسب وضعيت جسمي ؛باليني وعروقي بيماردرسه الي پنج مرحله ازوي خون گرفته مي شود.اين عمليات مجموعادرمدت حدود20دقيقه انجام مي شود كه خون گرفنه شده حداكثر به 50تا70سي سي بالغ مي گردد.درحجامت خشك مرحله خونگيري انجام نمي شود.

حجامت تاچه حدجنبه علمي دارد؟

تلاش علمي براي توجيه حجامت درجهان شروع شده است وتاليفاتي نيزدراين زمينه منتشر گرديده است ((حجامت يك روش درماني آزموده ))حاصل پژوهشي است كه آقاي دكتريوهان آبله دركشورآلمان انجام داده است .برخي ازمتخصصين آمريكايي نيزتحقيقاتي دراين موضوع منتشر ساخته اند ويكي ازكلينيك هاي مجهزپژوهشي پيرامون حجامت درآمريكا تاسيس گرديده ودرحال بررسي علمي روي حجامت مي باشد دربرخي ازكشورهاي آسيايي نيز اثردرماني حجامت مي باشد.دربرخي ازكشورهاي آسيايي نيزاثرحجامت برروي بيماريهاي خاص موردمطالعه قرارگرفته است وگزارش آن منتشر گرديده است .دردانشگاه شهيد بهشتي ايان هم درسالهاي 71-72چندطرح پژوهشي پيرامون حجامت اجراگرديده است ازآن جمله ((مقايسه خون وريدوخون حجامت ازنظر فاكتورهاي بيوشيميايي ))؛((مقايسه مواضع حجامت بامسيرمريديان هاي طب سوزني ))؛((بررسي تاثير حجامت بربيماريهاي عصبي سردردهاي ميگرني))؛به صورت پايان نامه دكتري مي باشد.((بررسي اثر حجامت برسروتونين خون ))نيزپژوهشي ديگراست كه دردانشگاه تهران درشرف انجام است وگزارش اوليه آن درپنجمين كنفرانس بين المللي طب اسلامي درهندوستان درسال 1999ارائه گرديده است .دانشجويان سال آخرپزشكي ورشته هاي مرتبط؛موضوعات متعددي رادراين زمينه به صورت پايان نامه تدوين كرده اند.پزشكان ومحققان عضوشده ودرمان بيماري هاي گوناگون راباروش حجامت موردتحقيق قرارداده اندودراين زمينه اطلاعات ارزشمندي رابه دست آورده اند.   www.zibaweb.com سايت زيبا وب

حجامت تاچه حدارزش درماني دارد؟

درمنابع طب اسلام وطب سنتي حجامت به عنوان يكي ازاركان مهم درمان ذكرگرديده است وبيماري هاي گوناگون رادرمان مي كندوبه صورت اختصاصي درمنابع طب اسلامي به شكل پيشگيرانه درمان همه بيماريها شمرده شده است ودرموردبيماريهاي خاص درمان تمامي بيماريهاي ناشي ازغلبه خون گفته شده است .بوعلي سينااعتقادداردصفراوسودانيزازطريق حجامت قابل دفع است .

آياهمه پزشكان حجامت رابه بيماران توصيه مي كنند ؟

خير-اطلاعات پيرامون حجامت درجامعه پزشكي محدوداست .به طوركلي دردانشكده هاي پزشكي ايران اين موضوع تدريس نمي شود.فقط دربعضي ازدانشگاههاي آمريكا؛انگليس ؛آلمان ؛وچين اين موضوع به شكل كلاسيك تدريس مي شود.طبيعي است كه وقتي پزشكان ماازويژگي هاي درماني آن بي اطلاع هستند همه اقدام به اين عمل نمي كنند.ازسوي ديگراطلاعاتي كه مطرح گرديده است بسيارجديداست وبيش ازپنج هزارسال ازعمران نمي گذرد.پزشكاني كه درايران بااين موضوع آشناهستندبه هزارنفرنمي رسند.

حجامت دردرمان چه بيماريهاي بكارمي رود؟

حجامت درموردبيمارهاي هايپرليپيدمي (چربي خون بالا)؛ديابت غيروابسته به انسولين ؛دردهاي عضلاني ؛سردردهاي عصبي ؛وميگرني ؛بيماريهاي پوستي شامل آكنه ؛پسوريازيس ؛آلرژي هاي دارويي ؛غذايي ؛فصلي ؛اعتيادبه مواد مخدر؛بيماريهاي انسدادي عروق كرونر؛عوارض بعدازيائسگي (منوپوز)دردهاي قاعدگي درزنان ودوشيزگان (ديسمونوره)وبرخي بيماريهاي عفوني ؛هورموني وغددكاربردارد.www.zibaweb.com

آيااستفاده ازفوايدحجامت تنهابراي درمان بيماريهاست ؟

بيشترين كاربردانواع حجامت دربعدازبيماريهاست وبامكانيسم مختلفي ازجمله تنظيم سيستم ايمني موجب پيشگيري ازبيماريها مي گرددوبدين ترتيب مي توان نتيجه گرفت كه كاربردحجامت فقط براي درمان بيماريهانيست .

حجامت نسبت به سايرروشهاي درماني متداول چه مزيتهايي دارد؟

بطوركلي حجامت يك روش درماني بدون عوارض جانبي است واگربه صورت تخصصي ازآن استفاده شود برتري هاي فراوني نسبت به روشهاي درماني جاري مانند مصرف داروهاي شيميايي وجراحي دارد.مزيتهاي درمان باحجامت مي توان بطورخلاصه بدين شرح بيان كرد:

1-حجامت يك روش درماني بدون عوارض جانبي است .

2-حجامت براي تمامي سنين (به جزچهارماه اول زندگي )كاربرددارد.

3-حجامت باحداقل توان فني وتجهيزات اجرايي مي تواند بيماريهاي سخت ومزمن رادرمان كند.

4-حجامت هيچگونه وابستگي فني ؛علمي وابزاري به خارج ازكشورندارد.

5-حجامت يك رفتاردرماني سرپايي است ونيازي به تجهيزات بيمارستاني ندارد.

6-درحجامت فاكتورهاي مداخله گروجودنداردويك رفتاركامل موجب درمان مي شود.

7-حجامت يك دستورديني است توان جلب تاثيرات رواني درآن بالاست وازاين طريق علاوه برافزايش سطح درمان پذيري موجب تقويت فرهنگ واعتقادات مذهبي وارتباطانسان باخدامي شود.

درموردچه افرادي نبايدحجامت كرد؟

حجامت پيشگيرانه خطرافرين نيست وبه منظورپيشگيري ازبيماريها مي توان هرسال حداقل درفصل بهار حجامت كردوحداقل فاصله زماني براي حجامت ازيك ماه شروع مي شود تاسن روزفاصله يعني چهل ساله چهل روزيك بار؛پنجاه ساله وپنجاه روزيكبارو000ولي حجامت درماني اگرتوسط افرادغير مطلع انجام شودممكن است موجب درمان نگرديده ويااشكالاتي راپديد آورد.درموردافرادزيرنبايدحجامت كرد:

1-افرادي كه باتعريف طب اسلامي وطب سنتي دچارغلبه شديدبلغم هستند.

2-كودكان ازبدوتولدتاچهارماهگي

3-زنان باردارتا ماه چهارم بارداري

4-زنان درمدت ايام عادت ماهيانه

5-افرادداراي كمبودپلاكت خون

6-افرادي كه دچارفشارخون مقطعي بالاهستند(دراين افرادابتدابايد بااستفاده ازحجامت گرم وخشك به طريق مخصوص فشارخون راكاهش داده وسپس اقدام به حجامت كرد)

انجام چندمرحله حجامت درسال بي خطراست ؟

براي طبايع بلغي وصفراوي انجام 1الي 3مرحله درسال مفيدوبي خطراست وبيشترازآن نبايدتجويزنگردد.براي طبايع سوداوي به همراه يك سلسله تمهيدات درماني ديگر تعدادرامي توان افزايش داد .سقف حجامت موردنيازطبايع دموي ؛سن روزفاصله است .يعني فردسي ساله سي روزيكبار؛چهل ساله چهل روزيكبار؛و000والبته كمترازسي روزيكبارنبايدتجويزگردد.

بيماران جهت انجام حجامت بايدبه چه اشخاص ومراكزي مراجعه كنند؟

پزشكاني كه دوره آموزش اجراوروش تجويزراگذرانده باشند صلاحيت انجامت رادارند.پيراپزشكان نيزدرصورت گذراندن دوره آموزشي مي توانندحجامت نمايند ولي تجويزحجامت بايدبانظرپزشك آشنا بااين روش درماني صورت گيرد.لازم به تذكراست كه بخشنامه هاي اخيروزارت بهداشت ؛حجامت رايك رفتاردرماني نيازمند به پژوهش علمي توصيف كرده است واين امررادرغالب طرح هاي پژوهشي زير نظرمراكزتحقيقاتي ودانشگاههاي ميسر مي داندبيماران براي انجام حجامت مي توانند به بيمارستانهاي مجري اين طرح مانندبيمارستان لقمان حكيم (تهران )وشعبات موسسه تحقيقات حجامت ايران وپزشكاني كه عضوموسسه تحقيقات حجامت ايران هستند ودوره آموزشي خودراطي كرده اندمراجعه نمايند.

حجامت درجامعه علمي ماتاچه حدپذيرفته شده است ؟

به طوركلي جامعه علمي يك بازنگري اساسي به رفتارهاي درماني اسلامي وسنتي دارد واين حركت بسيارپرشتاپ پيش مي رود ودرزمينه حجامت نيز جامعه علمي جهاني درمراكزعلمي دردانشگاههاي آمريكا اروپاوچين به اين امرتوجه كرده است وكارشناسان امرنيزاطلاعات خودرادرمعرض نشر عمومي قرارداده اندووسايل سمعي بصري نيزبه اطلاع رساني پرداخته اندلكن درجامعه علمي ايران اين موضوع به شكل يك باورعلمي متولد نشده است وبيشتر كارشناسان منتظر هستند تاگزارشات كشورهاي خارجي منتشر گرددوزماني كه گزارشي ازآن سوي مرزمي بينيد به اين موضوع روي مي آورند .

آگاهي  جامعه سنتي نسبت به اين روش تا چه حداست ؟

افراد بالاي چهل سال معمولا بااين روش آشنايي دارند وبرخي نيز ازكارآايي آن اطلاعات سطحي وبسيار كم اهميت است ولي مي توان ايده هاي درماني مناسبي راازآن ميان استنباط كرد وبه عرصه توجيه عملي برد در حال حاضر مجموعه اطلاعاتي دراين زمينه جمع آوري شده ودرشرف انتشار است

شيوه سنتي حجامت درايران چه قدمتي دارد؟

قدمت حجامت درايران به قبل ازاسلام مي رسد بهرام گوريكي ازپادشاهان ساساني چون درمان بيماري خودرا منحصر به حجامت يافت دستوردادتااين روش درايران رايج گردد براساس استنادات تاريخي اين روش درمانبي دردانشگاه جندي شاپورتدريس مي شده است وردپاي فرهنگي آن درادبيات كشورمشاهده مي گردد سالانه درفصل بهار مردم ؛كودكان وميان سالان خودراحجامت مي كردند واصطلاحا اين مراسم را عيد خون مي ناميده اند ومعتقد بودند بادفع فضولات وسموم ازبدن موجبات سلامتي فرد را فراهم مي نمايد ابزار حجامت سنتي درموزه ها ودرمراكز آثارباستاني تازمان هزارسال قبل به چشم مي خورد.www.zibaweb.com

جايگاه حجامت درطب سنتي ماكجاست ؟

تمامي بزرگان طب سنتي ايران ازحجامت به عنوان يكي از اركان مهم درماني ذكر كرده اند محمدذكرياي راضي در كتاب الحاوي شيخ الروئس  ابوعلي سينا دركتاب قانون در طب سيد اسماعيل جرجاني دركتاب ذخيره خوارزمشاهي عقيلي خراساني دركتاب خلاصه الحكمه في مجمع الجوامع به شيوه گسترده اي پيرامون حجامت وكاربردآن دردرمان صحبت كرده اند واز حجامت براي درمان بيماريهاي فراگير ومهمي مانند سكته قلبي ؛ماليخوليا ؛سردردهاي ميگرني وبخشي ازبيمايهاي پوستي بهره مي گرفته اند .در طب اسلامي ومنابع مذهبي نيز توصيه هاي فراواني به انجام حجامت شده است .رسول اكرم (ص)وائمه اطهار(ع)خود حجامت مي كرده اند وروش انجام آن را بيان فرموده اند وويگيهاي درماني آن رابرشمرده اند يكي ازمهمترين رواياتي كه درزمينه حجامت درمنابع معتبر روايي آمده است ودرذيل آيه يك سوره اسري درتفسير الميزان وبرخي ازتفاير آمده است .درحديث شب معراج كه رسول اكرم (ص)مي فرمايند ((وقتي كه به آسمان هفتم صعود كردم برهيچ ملكي ازملائك گذرنكردم مگراينكه گفتند يامحمدحجامت كن وامتت رابه حجامت كردن امرفرما)).

تاريخچه طب سنتى ايران
 

طب در تمام ادوار تاريخ زندگى بشر، با او همراه بوده است. همچنان كه درد و رنج جزئى از زندگى بشر است، پس او همواره به دنبال راه علاج گشته و مى گردد. در ايران، يونان، روم، آشور، كلده، مصر و تمامى جهان متمدن قديم مردم از طب اطلاعاتى داشتند و كسانى كه طبابت مى كردند، گاهى به صورت موبدان خدمت مى كردند و اين بقراط حكيم بود كه توانست طب را از اين شكل خرافاتى و معبدى بيرون آورد. او ثابت كرد كه مرگ و زندگى بر طبق قوانين منظم جهان رخ مى دهد و به علاوه مسائل اجتماعى و وجدانى خاصى نيز براى طبيب معين نموده است كه گواه آن «سوگند نامه بقراط» است.
در كشور ما طب و طبابت ادوار مختلفى دارد كه مهم ترين آنها عبارتند از:
الف) دوران هخامنشى ب) دوران ساسانى ج) دوران اسلامى
الف) دوران هخامنشى
اين دوره يكى از ادوار درخشنده و پرثمر طب ايران است و در ۲۵۰۰ سال پيش از اين علم داراى منزلت خاصى بوده است چرا كه در كتب مذهبى زرتشت نيز به خصوص از بهداشت، بسيار سخن گفته شده است. لذا از اين دوران پزشكان طبقه بندى شده اند كه مهم ترين آنها طبيب (پزشك)، جراح (كارد پزشك)، منتر پزشك و گياه پزشك يا پسيانز هستند كه در اوستا مى توان به يادداشت هايى در اين مورد دست يافت.
ب) دوران ساسانيان
انتقال اصل و مايه طب، از دوران هخامنشى به دوران ساسانى بود اما بر اثر اختلافات مذهبى كه در امپراتورى روم شرقى بين امپراتوران با دانشمندان و پزشكان پيدا شد، دوران جديدى در تاريخ طب ايران و نتيجتاً در طب اسلامى پديدار شد. ايران از همسايگان كشور هاى روم شرقى بود بنابراين دانشمندان و پزشكان عالى رتبه از مرز ها به ايران مهاجرت كردند و به تعليم اين دانش اشتغال ورزيدند و به اين ترتيب بيمارستان و مدرسه جندى شاپور تأسيس شد. در دوران انوشيروان انقلاب بزرگى در علم طب ايران و جهان به وقوع پيوست كه همانا تأسيس اولين كنگره پزشكى براى مناظره و مباحثه پزشكان در مورد فلسفه و طب بوده است.
ج) دوران اسلامى
واگذارى تمام ميراث ساسانيان علاوه بر ميراث بزرگ يونانيان به مسلمانان، پس از غلبه اعراب بر ايران و انقراض سلسله ساسانيان و اشاعه زبان عربى بود. مثلاً در دوران عباسيان «جندى شاپور» به بغداد انتقال يافت به اين ترتيب كم كم بغداد مركز علم و دانش پزشكى شد و جندى شاپور از رونق افتاد، خلاصه آن كه به بركت تعاليم اسلامى مسلمانان به خدمات بزرگى در علم طب، ترجمه و تأليف متون پزشكى توفيق يافتند.در دوران اسلامى به خصوص در باب ترجمه در اثر تشويق هاى افراد درجه اول اجتماع، باب جديدى بر مترجمين باز شد و آثار زيادى به صورت كتاب هاى طبى، علمى، فلسفى، تاريخى و غيره از زبان يونانى به عربى ترجمه شد.
گروهى از مترجمان نيز در غرب كشورهاى مسلمان يعنى مراكش، الجزاير، اسپانيا، تونس و... نيز به ادامه اين خدمت اشتغال داشته اند.گروه بزرگى از مولفان بودند كه پس از مطالعه كامل ترجمه كتاب هاى يونانى، خود توانسته اند كتاب هايى را نوشته و حتى به صورت نظم درآورند و از خادمان جهان پزشكى هستند. ولى پزشكان مشرق زمين قدم هاى بزرگ ترى در راه پيشبرد علم طب برداشته اند. بيشترين سهم در طب اسلامى، متعلق به ايرانيان است.از بهترين شاگردان بقراط و جالينوس مى توان از پزشكان مسلمان نام برد كه با حفظ اخلاق پزشكى و ساير صفات نيك، بعدها بر كتب اساتيد خود نقد و بررسى نمودند!
آنها عقل سليم و تجربه را سرچشمه تحقيقات خود قرار دادند و بدين ترتيب استادان بزرگ و بى نظيرى در آسمان علم و دانش چونان ستاره هايى پرفروغ درخشيدند، مانند:
• محمدزكرياى رازى صد و چند جلد كتاب و رساله در طب مانند حاوى و المنصورى و مر شد «و آبله و سرخك» تاليف نمود
• شيخ ابوعلى سينا صاحب و مولف كتاب «قانون» و «نبض» و امثال آنها
• اسماعيل جرجانى صاحب كتاب «ذخيره خوارزمشاهى»، «يادگار» و اغراض
• ابن رشد قرطبى صاحب كتاب «كليات»، «سموم» و «شرح بر قانون»
 • على بن عباس مجوسى ارجانى مولف كتاب «كامل الصناعه الطبيه الملكى»
 • ابوالقاسم بن خلف الزهراوى مولف كتاب «التصريف».


 



تاريخچه طب سنتى ايران(۲)
طى قرون سوم، چهارم، پنجم و ششم هجرى قمرى، پزشكان ايرانى توانستند برگ هاى زرينى بر تاريخچه طب جهان اضافه كنند و تحولات و انقلابات بزرگى را در طب ايجاد نمايند. از جمله محمد زكرياى رازى، عباس مجوسى اهوازى، شيخ الرئيس ابوعلى سينا و اسماعيل جرجانى .
اگر بخواهيم مرورى بر دستاوردهاى تلاش هاى بى شائبه دانشمندان ايرانى و ثمرات آن در جهان پزشكى داشته باشيم مى توانيم بگوييم.
۱ _ بيرون آوردن علم طب از صورت نظرى و متحول ساختن اين علم با ايجاد بستر مناسب براى عرضه طب عملى، گامى بسيار مثبت در راه توسعه و پيشبرد اين دانش بوده است.
۲ _ ايجاد نظم و ترتيب در دانش طب پراكنده و بى سر و سامان يونانى و افزودن اطلاعاتى جديد در زمينه پزشكى و تكميل اطلاعات قبلى.
۳ _ با نظر بر وظايف و طبايع شرح داده شده براى اعضاى بدن، تاثير دارو و درمان را با توجه به طبيعت داروها و شرايط اقليمى بيماران وارد علم پزشكى ساخته اند و توانستند تا قرن شانزدهم، هفدهم و نيمه هاى قرن هجدهم در علم پزشكى اروپا، تاثيرات حيرت انگيزى به جا بگذارند. حتى عده زيادى از پزشكان اروپايى (آلمان و اتريش) تحت تاثير افكار و تحقيقات پزشكان اسلامى قرار گرفتند و آنان را آرابيست (Arabistes) مى ناميدند كه تا اوايل قرن هفدهم ميلادى در اروپا از حاميان زيادى برخوردار بودند و افكارشان مورد توجه بوده است.
كار آنها تحقيق و بررسى عينى روى نتايج به دست آمده از پژوهش هاى پزشكان اسلامى و بسط و ترويج افكار آنها بوده است كه گروه بزرگى از پزشكان را تشكيل مى داده اند. خود اين پزشكان گروه هاى فكرى و مكتب هاى علمى در اروپا ايجاد كردند كه از آن شمار مى توان مكتب سالرن و پادوا در ايتاليا را نام برد كه تحت تاثير و نفوذ مستقيم دانشمندان علم طب اسلامى بوده اند. ترجمه هايى از آثار دانشمندان اسلامى نيز نشان دهنده نفوذ همه جانبه آثار آنها بر نام آوران عرصه علم طب در ديار فرنگ است براى مثال مى توان از ترجمه كتاب «آبله و سرخك» رازى كه به زبان لاتين ترجمه شده و همچنين ترجمه «قانون» ابوعلى سينا ياد كرد كه هر يك حدود چهل تا پنجاه بار به زبان هاى زنده دنيا تجديد چاپ شده است.
علاوه بر آن ژراد دو كرمن فرانسوى از معروف ترين كسانى است كه به ترجمه قانون شيخ و حاوى و منصورى زكرياى رازى و كتاب تصريف ابوالقاسم پرداخته است و از كسانى كه اطلاعات طب اسلامى ايران را به اروپا برده اند و همچون گنجينه اى از آن مراقبت كرده اند مى توان از ژرد برد ورياك و آشوك ريموند نام برد .
• عصر تحول طب اسلامى ايران
اين مهم از زمانى شروع مى شود كه كتاب ذخيره خوارزمشاهى توسط سيد اسماعيل جرجانى نوشته و تاليف مى شود (متوفى به سال ۵۳۱ هجرى قمرى). اين دانشمند والامقام ايرانى جنبش عظيمى در نشر متون پزشكى در تمدن اسلامى در آن زمان ايجاد كرد كه كتب نوشته شده خود را به زبان فارسى به رشته تحرير درآورد كه همان «ذخيره خوارزمشاهى» است.
 كتاب ذخيره خوارزمشاهى مشتمل بر ده جلد كتاب كوچك تر است، بدين شرح:
•كتاب اول: در شناختن حد و حدود طب، هدف آن و گنجينه بدن انسان از مواد، خلط ها، مزاج ها، طبيعت بدن ها، عادت ها و شرح هر يك از اعضاى بدن.
•كتاب دوم: در تشخيص بيمارى از حالت هاى بدن انسان و انواع و درجه بندى بيمارى ها و دلايل بروز آن و تشخيص و شناسايى نبض بيمار، تفسير و شناسايى حال بيمار مبتنى بر موارد زائدى كه از تن بيرون يا خارج مى شود مانند عرق و ادرار.
•كتاب سوم: در حفظ تندرستى و چگونگى انجام اين امر و شناخت نوشيدنى ها و خوراكى ها و ميزان و چگونگى خواب و بيدارى، و حركت، سكون و بازشناسى انواع رايحه ها و عطردرمانى (Aromatherapy ) و تدابير و راه هاى به كارگيرى روغن ها، مصرف مسهل و ملين و مواد تهوع آور، چگونگى انجام فصد و حجامت و فوايد شادى و مضرات غم و مسائل فرهنگى روانشناسى كه لفظ قديم بسيار زيبا و دلنشين بيان شده است و تشخيص نشانه هاى بيمارى و پرورش بچه ها و نگهدارى از پيران و مسافران از جمله مطالب بسيار شيوا، دقيق و مهمى است كه از آن سخن به ميان آمده است.
•كتاب چهارم: در تشخيص مرض و بيمارى و راه هاى آن كه بسيار ظريف و مدبرانه بيان شده است.
•كتاب پنجم: علل و علامت و عوارض تب و چگونگى معالجه آن .
•كتاب ششم: در معالجه بيمارى ها از فرق سر تا نوك پا
•كتاب هفتم: در معالجه ورم ها، آماس ها، زخم ها و چگونگى شكافتن و داغ كردن آنها (جراحى) و معالجه كردن عضوى كه سياه شده و مى ميرد، چگونگى معالجه شكستگى و ضرب خوردگى.
•كتاب هشتم: در زمينه راه هاى حفظ بهداشت و آراستگى ظاهرى.
•كتاب نهم: در زمينه چگونگى كاركرد و استفاده از زهرها و پادزهرهاى مهم در پزشكى.
•كتاب دهم: در تعب هايى كه به شكل هاى گوناگون پديدار مى گردند.

 



در ادامه معرفى تاريخچه بزرگان و آثار طب سنتى ايران زمين مى توان از نام ايلاقى (شرف الزمان) كه از شاگردان بنام بوعلى سينا در طب بود نام برد. كتب «طب ايلاقى»، «فصول ايلاقى» و «فصول ايلاقيه» يا «ايلاقيه الفصول» در كتابخانه ها و فهرست ها ديده مى شود و مورد اعتبار بوده است.
كتاب «كوناش فاخره»: از نوشته هاى محمدبن زكرياى رازى بوده است كه در زمان خود براى طلبگان علم طب و دانشجويان اين رشته داراى ارزش ماهيتى فراوان بوده است.
نام ديگرى كه در دوران خلفاى عباسى بر سر زبان ها بوده است «يوسف ساهر» معروف به «يوسف القس» است. وى به علت داشتن نوعى بيمارى به «يوسف ساهر بيدار» مشهور گشته است. نوشته هاى او شامل دو فصل مجزا مى شود قسمت اول: بيست باب (فصل) در مورد اعضا و جوارح بدن انسان و قسمت دوم حدود ۶ فصل است و در مورد وظايف اعضاى بدن به صورت نامرتب توضيح مى دهد.
در تاريخ طب همچنين به كلمه اى برمى خوريم كه به معناى خاندان پزشكى است كه در پيشبرد اهداف دانشگاه «جندى شاپور» سهم بسزايى داشته اند كه به آنها «بختشيوع» مى گفتند.
يكى از مورخين بزرگ اروپايى در مورد خاندان پزشكى «بختشيوع» چنين مى نويسد:
۱ _ بختشيوع اول (بنيانگذار)
۲- جرجيس طبيب (۷۶۱ ميلادى)
۳- بختشيوع دوم (۸۰۱ ميلادى)
۴ - جبرائيل (۸۲۸ ميلادى)
۵- جرجيس دوم
۶- بختشيوع سوم (۸۷۰ ميلادى)
۷- عبيدالله
۸- يحيى يا يوحنا
۹- جبرائيل (۱۰۰۶ ميلادى)
۱۰- بختشيوع چهارم (۹۴۵ ميلادى)
«جالينوس» حكيم از پزشكان بزرگ و بى نظير يونان است كه دنباله رو تحقيقات بقراط است و علم طب بسيار مديون اوست. نوشته هاى او اغلب به زبان عربى ترجمه شده و مدت ها به جهان پزشكى جسم و ذهن خدمت كرده است. در اين زمان حكام هندى و يونانى از خود آثار بسيار ارزشمندى به جاى گذاشته اند كه در جاى خود از آن ياد خواهد شد. در اين دوران مى توان از آثارى چون: «كتاب النبض الكبير» ، «سته عشر»، «كتاب النفس»، «كتاب حيله البرء»، «كتاب ايام البحران»، «كتاب القوى الطبيعه»، «كتاب صرع الاطفال»، «كتاب الذبول»، «كتاب الترياق»، «كتاب الادويه المفرده» و «الاخلاط لبقراط» مى توان نام برد كه هر يك از اين كتب از طرف دانش پژوهان طب مورد استقبال و توجه شايانى قرار گرفت و سال هاى سال منبع اطلاعاتى براى اين گروه بوده است.
كتاب ديگرى كه در اين زمينه مورد بررسى و توجه قرار گرفته «كتاب كامل الصناعه» تاليف و نوشته «ابوالحسن مجوسى اهوازى» است كه از پزشكان بزرگ و نامى مسلمان و حاذق و دانشمند بوده است.
وى در ساختن مراكز درمانى معروف در زمان عضدالدوله ديلمى خدماتى انجام داده و كتاب او «كامل الصناعه» مبتنى بر دو بخش مهم و عمده است. قسمت تئورى و قسمت پراكتيكال (عملى) كه داراى فصل ها و مقالات و بخش هاى كوچكتر است. قابل ذكر است كه اين كتاب در حدود سال ۱۵۰۰ ميلادى ترجمه و در حدود سال ۱۵۲۵ ميلادى در فرانسه چاپ شد و بسيار مورد استفاده پزشكان در دانشكده هاى پزشكى آن زمان قرار گرفته است، اين كتاب در ايتاليا و فرانسه ترجمه شده است.
جالب توجه است كه يك دوره كامل جراحى كه از زمان يونانيان شروع شده در اين كتاب به رشته تحرير درآمده است و بسيار مورد استفاده جراحان اروپا قرار گرفته است.
منابع و مراجع غنى در اين مورد كتب: «اهوازى كيست» و «ملكى چيست» هستند. همچنين «پندنامه اهوازى» كه در حدود سال ۱۳۲۶ در تهران چاپ شد و چاپ مجدد آن در سال ۱۳۲۶ شمسى بوده است. كتاب «تحفه حكيم مومن» نيز از كتب گرانمايه در زمينه طب قديم است كه حدود ۳۰۰ سال است كه مورد تحقيق پزشكان علوم قديم قرارگرفته و قرار دارد. اين كتاب يكى از پرارزش ترين كتب طبى در اسلام و ايران است كه در نوع خود كم نظير، كامل، پويا و مفيد است و به كليه علاقه مندان توصيه مى شود در صورت داشتن دانش زبان عربى حتماً آن را مورد تحقيق و مطالعه قرار دهند. اين كتاب ارزشمند در زمينه درمان بيمارى ها با داروهاى گياهى با منشاء طبيعى و معدنى، حيوانى و غيره است.
* با تشكر از استاد گرانمايه دكتر محمود نجم آبادى

طب سنتي چيست؟

حدوداً 3 سال پيش بود كه بدلايل زير تصميم به آشنايي با رشته طب سنّتي گرفتم.

1-  سئوالاتي كه بيماران از اينجانب در رابطه با طبع و مزاج آدمي  داشتند و همچنين در مورد تاثيرات متفاوت غذاها روي انسانهاي متفاوت و واكنش متفاوت انسانها به مواد غذايي مورد سئوال واقع مي شدم و بنده در كتب علمي رايج پاسخي براي آنها نمي يافتم.

2-  سئوالاتي كه براي خود اينجانب پيش مي آمد و پاسخ مناسبي براي آنها نمي يافتم مثلاً رابطه بيماريهاي اسكلتي عضلاني و رطوبت محيط ـ علل بروز و ظهور برخي بيماريها در فصول مختلف سال و بهبود آن در بعضي فصول ديگر و ... .

3-  بيماراني كه به اينجانب و ساير همكارانم مراجعه مي نمودند و در درمان بعضي بيماريها نمي‌‌‌توانستيم كار زيادي براي آنها انجام دهيم ولي با استفاده از شيوه هاي درماني سنّتي بهبودي مي يافتند و گاهي حتي با برخي دستورات و توصيه هاي خانوادگي سنّتي نتايج خوبي نصيب آنها مي شد.

4-  عليرغم برگزاري همايشها و گراميداشت بزرگاني همچون بوعلي سينا، رازي، جرجاني و ... و ذكر اين شخصيتها به عنوان مفاخر طب ايراني و اسلامي،  كمتر به روشهاي علمي و درماني آنان پرداخته مي شد.

5-  اقبال روز افزون و توجه مردم جامعه به روشهاي درماني طب سنّتي و استفاده از محصولات دارويي آن در نهايت مرا بر آن داشت كه با اين روش طبي بيشتر آشنا شوم.

 

در ابتداي امر تصوّر بر اين بود كه ظرف مدت چند ماه تا يكسال مي توان طب سنتي را فرا گرفت و لذا به اتفاق تعدادي از همكاران در محضر يكي از اساتيد طب سنّتي حاضر شديم و بعد از چند ماه آشنايي با مقدمات و كليات متوجه شديم كه با يك مكتب طبي عميق و گسترده و منطقي و علمي آشنا شده ايم كه داراي اصول و مباني ـ تشريح ـ بهداشت عمومي ـ راههاي پيشگيري از بيماريها ـ اصول شناخت بيماريها ـ درمان اختصاصي هر يك از بيماريها و صنعت دارو سازي مي‌باشد. كه فراگيري اجمالي آنها حداقل به اندازه مدت آموزشي رشته طب عمومي در دانشگاه زمان لازم دارد.

يكي از مباني و اصول مهم طب سنتي اين است كه طبيعت بدن هر يك از انسانها داراي مزاج خاص خود است و وظيفه طبيب اين است كه با شناخت اين مزاج با تدابير بهداشتي در مورد نوع غذا و نحوه زندگي و محيط و شغل شخص، سلامتي او را به بهترين و معتدلترين حالت حفظ نمايد تا شخص از نظر جسمي و روحي در بهترين شرايط باشد و هنگام بيماري مهمترين وظيفه درمانگر اين است كه مزاج بدن و عضو درگير را به حالت طبيعي و اصلي خويش برگرداند و لذا بايد بگوئيم كه بهتر است به جاي واژه طب سنتي از واژه طب مزاجي در مورد اين مكتب طبي استفاده كنيم. اگر چه در آن زمان ميكروب و ويروس و عوامل انگلي به شكل امروزي شناخته شده نبوده است ولي اطباء آن زمان با تقويت و تعادل مزاج بدن قدرت دفاعي بدن را بالا مي برده اند و محيط را براي رشد و بقاء عوامل مضر نامساعد مي نموده اند ضمن اينكه امروزه ثابت شده است برخي داروهاي طب سنتي مثل گياه آويشن داراي خواص آنتي بيوتيكي قابل قبول و موثر هستند.

در مورد تشريح نكته شگرف و قابل توجه آن است كه در هزار سال گذشته عليرغم نداشتن وسايل و تجهيزاتي مثل ميكروسكوپ توانسته اند اعصاب مغزي و محيطي و لايه هاي مختلف كره چشم را توضيح دهند و تشريح نمايند. لايه هايي كه ضخامت بعضي از آنها حتي كمتر از 5/0 ميلي متر مي باشد كه اكنون بعد از گذشت قرنها و وجود وسايل پيشرفته همان يافته ها با اندك تفاوتي تائيد مي شود.

يكي از مباحث بسيار جالب در طب سنتي مبحثي به نام بهداشت عمومي و چگونگي حفظ و تقويت سلامتي و پيشگيري از بيماريها در سنين مختلف ـ مزاجهاي مختلف ـ شرايط مختلف اقليمي و آب و هوايي مي باشد.

به طور مثال، طب سنتي در مورد بهداشت مواد غذائي و نوع مواد غذائي مصرفي در سنين مختلف، فصول مختلف، و حتي در مورد ترتيب مصرف مواد غذائي و آشاميدني و بيماريهاي حاصل از عدم رعايت اين ترتيب بحث مي نمايد و همچنين اين شيوه طبي در هر بيماري و ضعف بدني برحسب شرايط بيمار و نوع بيماري دستورات غذائي و رفتاري خاص و ويژه دارد و همچنين در اين روش از انواع حالات روحي و نفساني شامل هم و غم و شادي و فرح و خشم و غضب و ... و بيماريهاي مرتبط با آنها و نحوه درمان آنها توضيحات جالبي دارد و سلسله آموزشهاي بهداشتي طب سنتي در مورد ظريفترين برنامه هاي زندگي مثل خواب و بيداري ـ محل زندگي و نوع مهندسي ساختمان، تذكرات بهداشتي قبل و بعد از استحمام، چگونگي استحمام، طول مدت استحمام در بيماران مختلف، خواص عطرها و روايح و رنگها و... تاثير آنها در افراد مختلف و چگونگي بهره گيري از اين موارد در درمان بيماران به بحث مي پردازد در كتب طب سنتي از چگونگي تغييرات جوي و تاثيرات كيهاني و نجومي و تغييرات فصول بر روي كره زمين و بدن انسانها صحبت به ميان مي آيد و مباحثي بيان مي شود.،نظريه اي كه تا مدتي قبل توسط عده اي از تحصيلكردگان به تمسخر گرفته مي شد ولي اكنون به اين تاثيرات و تغييرات اذعان مي شود.

در بررسي بيماريها نيز طب سنتي ابتدا به علل بروز و ظهور بيماريها مي‌پردازد سپس راههاي پيشگيري از آنها ودر نهايت به بيان شيوه هاي درمان هر بيماري با توجه به علل بيماري مي پردازد. طب سنتي براي هر يك  از مواد غذائي ، دارويي ، گياهي، نباتي، معدني و حتي سموم، مزاج و خواص و تاثيرات جداگانه قائل است كه بعد از ورود به بدن مي توانند منشا واكنشهاي متفاوت و تاثيرات مختلف قابل پيش بيني در بدن باشند كه در تشخيص و درمان بيماريها از اين خواص بهره مي گيرند و از علائم و دلايلي كه طبيب براي تشخيص از آنها استفاده مي كند مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:

1ـ ادرار 2ـ نبض 3ـ عرق 4ـ مدفوع 5ـ رنگ چهره و زبان 6ـ حرارت، برودت و رنگ پوست 7- خون و  ...

دنياي داروسازي

دنياي داروسازي نيز در طب سنتي داراي پيچيدگيها و ظرائف مخصوص به خود است و طبق نظر حكماي طب سنّتي، با توجه به طبع و مزاج هر دارو و طبع و مزاج هر عضوي از بدن داورساز مي تواند اجزاء داروها را طوري تركيب و چينش نمايد كه حداكثر تأثير دارو روي عضو مورد نظر ايجاد شود و حتي سرعت اثر دارو روي عضو افزايش يابد و ساير اعضاي بدن از عوارض كمتري از دارو برخوردار شوند ـ روشهاي داروسازي و طبقه بندي داروها نيز بحث مفصلي دارد كه از اشاره به آنها صرفنظر مي كنيم.

و كلام آخر اينكه تبليغ و معرفي طب سنتي به عنوان يك مكتب طبي كارآمد به معني پذيرش دربست و بي چون و چراي آن نيست بلكه اين جانب معتقدم كه اين مكتب طبي نيز همانند تمام مكاتب طبي محدوديتها و نواقص خود را دارا مي باشد و در حال حاضر بعضي مباحث طب سنتي (بخصوص در بعضي موارد تشريح و علل بيماريها) با يافته هاي جديد طبي مغايرت دارد و ملزم به پذيرش آنها نيستيم ولي آنچه كه مسلم است اين است كه طب سنتي ما داراي اصول و مباني فلسفي منطقي و علمي صحيحي مي باشد كه پشتوانه تجربيات علمي و عملي چندين هزار ساله را دارد كه كسي با استدلال منطقي و علمي نتوانسته آنها را رد كند هر چند كه با مخالفتهاي بدخواهان اين روش طبي  به حاشيه رانده شده است و تحقيق و يادگيري پيرامون اين طب دليل بر تحجر و عقب گرد نمي باشد همانطوريكه امروزه عده زيادي از پزشكان و بيماران در سراسر دنيا از شيوه هاي درماني طب سنتي بهره مي برند و نمونه بارز آن  از پزشكان معاصر ما مرحوم دكتر عبدالله احمديه است كه در 3 جلد كتاب راز درمان به شرح حال و درمان بيماران صعب العلاج خود با اين روش طبي اذعان مي نمايد.

در حال حاضر با توجه به پيشرفت دانش بشري در طب و تكنولوژي پيشرفته در اين زمينه، متاسفانه شاهد افزايش نگران كننده بيماريهايي مثل ديابت ـ فشار خون ـ كاهش سن شيوع بيماريهاي قلبي ـ عروقي هستيم و از طرفي هم شاهد مصرف روزافزون داروهاي شيميايي در سراسر جهان هستيم كه امروزه به عنوان معضلات پزشكي برشمرده مي شوند و بايد كه در اين زمينه و براي حل اين مشكلات از هر تلاشي دريغ ننمائيم و به منتقدان و مخالفان طبي سنتي عرض مي نمايم كه بيائيم با نقد منصفانه و آگاهانه ضمن پالايش و پيرايش اين مكتب طبي بتوانيم در يك چهارچوب علمي و تحقيقي از مباحث علمي و عملي آن در حل مشكلات و معضلات و آلام جامعه بشري كمك بگيريم و روزي بتوانيم توليد كننده علم باشيم كه دانش در نزد ايرانيان است و بس.

 

والسلام

تاريخ: 20/1/86

منابع:

قانون                                       حكيم ابوعلي سينا

معالجات                                   حكيم عقيلي خراساني

خلاصه الحكمه                           حكيم عقيلي خراساني

قرابادين كبير                               حكيم عقيلي خراساني

الاغراض الطبيه والمباحث العلانيه      حكيم جرجاني

ميزان الطب                               حكيم محمد اكبر ارزاني